محل تبلیغات شما

دکتر دارابی-روان شناس بالینی-تلفن 44030719



اختلال شخصیت خودشیفته=فراد مبتلا به اختلال شخصیت نمایشی خواهان جلب توجه دیگران هستند.آنها خیلی زود توسط محرکهای بیرونی برانگیخته میشوند.این الگوها در اوایل بزرگسالی مشخص میشوند و در ابعاد گوناگون ظاهر میشود.آنها اگر مورد توجه دیگران نباشند شدیدا احساس ناراحتی میکنند.این افراد به طرق متعدد سعی در جلب توجه دیگران دارند و برای این هدف از ترفندهای متعددی استفاده میکنند.مثلا اگر در یک مهمانی مورد توجه نباشند سعی میکنندبا داستان سازیهای خیالی توجه دیگران را جلب کنند.علاوه بر این از چاپلوسی کردن،آوردن هدایا و آرایش غلیظ  خصوصا در خانمها برای جلب توجه دیگران استفاده میکنند.برای این هدف پول زیادی خرج لباس و لوازم آرایشی میکنند.اگر کسی از ظاهر آنها ایراد بگیرد شدیدا واکنش نشان میدهند.

سبک گفتاری آنها به شدت مهیج و تاثیرگذار است اما فاقد جزئیات لازم می باشد.عقاید تند یا افراطی با فراست شگرفی بیان می شوند اما دلایل زیربنایی آنها معمولا مبهم و گنگ است و حقایق تاییدکننده وجود ندارد.شاید فرد خاصی را یک آدم ممتاز معرفی کند و این موضوع را با آب و تاب فراوان عنوان نمایند اما دلایل قانع کننده ای برای این موضوع نداشته باشند.خودنمایی،بیان افراطی و تظاهر  سه ویژگی مهم این افراد است.

علت این اختلال عمدتا ناشی از کمبودهای عاطفی در دوران کودکی است.این افراد معمولا خوب دیده نشدند و خوب مورد توجه نبودند و لذا برای کسب توجه و تحسین دیگران سیری ناپذیر اقذامات هیستریک نشان میدهند.

درمان این اختلال فقط رواندرمانی توسط روانشناس است(نه روانپزشک).روش روانکاوی و شفای کودک درون در مورد این افراد باید در درمان استفاده شود و البته شناخت درمانی بسیار ضروری است.

======

کلمات کلیدی=اختلال شخصیت هیستریک-اختلال شخصیت نمایشی-هیستریانیک-درمان اختلال شخصیت نمایشی-تشخیص اختلال شخصیت نمایشی.اختلال شخصیت هیستریک-اختلال شخصیت نمایشی-هیستریانیک-درمان اختلال شخصیت نمایشی-تشخیص اختلال شخصیت نمایشی.اختلال شخصیت هیستریک-اختلال شخصیت نمایشی-هیستریانیک-درمان اختلال شخصیت نمایشی-تشخیص اختلال شخصیت نمایشی.اختلال شخصیت هیستریک-اختلال شخصیت نمایشی-هیستریانیک-درمان اختلال شخصیت نمایشی-تشخیص اختلال شخصیت نمایشی.اختلال شخصیت هیستریک-اختلال شخصیت نمایشی-هیستریانیک-درمان اختلال شخصیت نمایشی-تشخیص اختلال شخصیت نمایشی.اختلال شخصیت هیستریک-اختلال شخصیت نمایشی-هیستریانیک-درمان اختلال شخصیت نمایشی-تشخیص اختلال شخصیت نمایشی.اختلال شخصیت هیستریک-اختلال شخصیت نمایشی-هیستریانیک-درمان اختلال شخصیت نمایشی-تشخیص اختلال شخصیت نمایشی.اختلال شخصیت هیستریک-اختلال شخصیت نمایشی-هیستریانیک-درمان اختلال شخصیت نمایشی-تشخیص اختلال شخصیت نمایشی.اختلال شخصیت هیستریک-اختلال شخصیت نمایشی-هیستریانیک-درمان اختلال شخصیت نمایشی-تشخیص اختلال شخصیت نمایشی.اختلال شخصیت هیستریک-اختلال شخصیت نمایشی-هیستریانیک-درمان اختلال شخصیت نمایشی-تشخیص اختلال شخصیت نمایشی.اختلال شخصیت هیستریک-اختلال شخصیت نمایشی-هیستریانیک-درمان اختلال شخصیت نمایشی-تشخیص اختلال شخصیت نمایشی.


        -اختلال کندن مو یا تریکوتیلومانیا.

     اختلال وسواس موکنی یا تریکوتیلومانیا(trichotillomania) بیمار میل شدیدی به کندن موهای بدن خود دارد که بیشتر به کندن موی سر مربوط میشود و در مردان موی ریش و سبیل را هم شامل میشود.موهای ابرو و مژه ها و در مواردی موهای زهار( ناحیه تناسلی) هم از این بیماری در امان نیستند.کندن مو گاهی شدید شده و در مواردی بیمار موی کنده شده را میخورد.این بیماری باعث اختلال در عملکرد اجتماعی فرد شده و اعتماد به نفس و عزت نفس بیمار را شدیدا مورد تهدید قرار میدهد.کلمه تریکوتیلومانیا که یونانی است ، از سه کلمه تشکیل شده است که شامل تریکو به معنای مو و تیل به معنای کشیدن و مانیا که به معنای جنون است و لذا میشود به جنون کندن مو ترجمه کرد.

  بیمار هر چه تلاش میکند که از کندن مو خودداری کند در این کار موفق نمیشود و یک حالت اجبار یا کامپالسیو پیدا میکند و به این دلیل آنرا وسواس نام نهادند و در  DSM5 در گروه وسواس و اختلالات مرتبط جای گرفته است(در DSM4 جزو اختلالات کنترل تکانه بوده است).

  این اختلال در ن بیشتر از مردان است(۹ به ۱) ولی در کودکان در دو جنس برابر است.سن شروع این اختلال از حدود ۹ تا ۱۳ سالگی است.

  علت این اختلال میتواند بیماریهایی مثل وسواس، افسردگی و اضطراب و یا سایر اختلالات اضطرابی خصوصا P.T.S.D باشد.این افراد معمولا زمینه ژنتیکی بیماریهای روانی خصوصا وسواس را دارند.علاوه بر این نقش عوامل عادت را نمیتوان نادیده گرفت.این افراد در زمان استرس برای کنترل آن به کندن مو میپرداختند و این موجب عادت در آنها شده است.

درمان این اختلال شامل روشهای درمانی روانشناخی و پزشکی یا دارو درمانی است.استفاده از هیپنوتیزم در کنار رواندرمانی شناختی-رفتاری بسیار در درمان موثر است.در درمان دارویی معمولا از داروهای ضد افسردگی مثل کلومی پرامین و فلوکستین و یا سایر داروهای روانگردان استفاده میشود.

                                                             ==============================

کلمات کلیدی=بیماری وسواس موکنی،مو کندن،اختلال مو کنی مو کندن،درمان بیماری وسواس مو کنی،اختلال مو کندن،دکتر روانشناس خوب برای درمان وسواس مو کنی،بهترین دکتر برای درمان وسواس موکنی،دکتر خوب برای درمان وسواس موکنی،روانشناس خوب در درمان وسواس موکندن مو کنی،متخصص خوب در درمان وسواس موکنی در تهران،دکتر روانشناس بالینی خوب در درمان وسواس موکنی،روانشناس خوب در غرب تهران.


ویژگیهای یک ازدواج خوب-دکتر دارابی(روانشناس و مشاور خانواده-استاد دانشگاه)

             

                      =============

روان شناسان  و جامعه شناسان در بررسی ازدواج‌های سالم، ویژگی‌ها و مهارت‌هایی را برای کسانیکه می‌توانند روابطی موفق و رضایت‌‌بخش داشته باشند، مشخص کردند.در این زمینه خاص تا کنون کتابها و مقالات گوناگونی نوشته شده است و پژوهشهای زیادی در این زمینه انجام شده است.در زیر ویژگیهای یک رابطه و ازدواج خوب بیان شده است که میتوانید با مطالعه آن  وضعیت ازدواج خود را بررسی نمایید و اگر ازدواج نکردید این خصوصیات را مد نظر داشته باشید. 

این افراد:

۱-فلسفه‌ای سالم از زندگی با ایدآل‌های مشخص دارند.

۲-دوستی، احترام ، عشق بین آنها هر روز بیشتر میشود.

 ۳-علایق و فعالیت‌های مشترک زیادی دارند.

۴- از همراهی یکدیگر لذت می برند.

 ۵-اعتمادپذیر هستند و میتوانند اعتماد کنند، صادق و در عین حال موقعیت‌شناس هستند.

۶- به یکدیگر وابسته اند(وابستگی سالم نه بیمارگون).

۷-از موفقیت‌های همدیگر احساس غرور کرده و همدیگر را از ته دل تحسین میکنند.

۸- به کار یکدیگر علاقه‌مند بوده و به آن احترام میگذارند.

 ۹- در تصمیم‌گیری‌ها مشارکت میکنند.

۱۰- سعی میکنند کارهای خسته‌کننده‌ و یکنواختی مثل کارهای خانه را با هم تقسیم کرده و آن را برای هم جذاب کنند.

 ۱۱-امید و آرزوهایی واقعبینانه مرتبط با اهدافی قابل دستیابی دارند.

۱۲- مسئولیت تصمیمات و رفتارهای خود را میپذیرند.

 ۱۳-اگر لازمه رسیدن به اهدافشان ادامه تحصیل است، صبورانه ازدواجشان را برای این منظور عقب میندازند.

 ۱۴- مشکلات را چالش‌هایی می بینند که باید بر آن فائق آیند.

 ۱۵- قبل از تصمیم‌گیری نهایی برای انتخاب همسر، حداقل سه مورد دیگر را نیز بررسی و به طرق غیرمخرب برهم خوردن روابط را تجربه کرده اند.

 ۱۶-میتوانند با وضعیت مالی موجود خود زندگی کنند.

 ۱۷- از ضعف‌های خود مطلع بوده و برای تغییر تلاش موثر نشان میدهند.

۱۸- از انتقاد به طور هوشمندانه‌ای استفاده میکنند اما تعادل را اینطور برقرار میکنند که تحسین‌ها بیشتر از انتقادات باشد.

 ۱۹- انسان‌هایی واقعی» هستند.

 ۲۰- میدانند که روابط رو به رشد به افراد کمک می‌کند به خود مطمئن‌تر شوند.

 ۲۱-در فعالیت‌های سالم فیزیکی شرکت میکنند--خوب غذا می خورند، ورزش میکنند و به اندازه کافی می خوابند.

 ۲۲- کمتر از طعنه و کنایه استفاده میکنند، کمتر غر میزنند و شکایت میکنند.

 ۲۳-از حرف زدن و گوش دادن به هم لذت میبرند، حتی اگر در مورد موضوعاتی باشد که باهم اختلاف‌نظر دارند.

 ۲۴-عشق‌شان جنون‌آمیز و عجله‌ای نیست (بیش از ۶۰ درصد از طلاق‌های زودهنگام به علت ازدواج عجله‌ای است که در آن زوج بسیار جوان بوده، آشنایی زیادی با هم نداشته و مدت زمان نامزدی کوتاه بوده است).

 ۲۵-همدل هستند و برای برآوردن نیازهای همدیگر تلاش میکنند.

۲۶- با هم فرار نکرده اند (۸۰ درصد زوج‌هایی که با هم فرار می‌کنند، طلاق می‌گیرند).

 ۲۷-به همان اندازه که دوست دارند در رابطه دریافت‌کننده باشند، دهنده هستند.

 ۲۸-از دوران نامزدی خود برای آشنایی کامل و رشد هرچه بیشتر عشقشان استفاده میکنند.

 ۲۹-به دقت مشکلات و مسائلی که برایشان پیش می‌آید را بررسی میکنند، معایب و مزایای همه انتخاب‌ها را در نظر میگیرند. سعی نمیکنند درمورد مسائل مهم رابطه‌شان، با عجله نتیجه‌گیری کنند.

۳۰- با احترام و محبت ازدواج میکنند و نه از روی دلسوزی.

 ۳۱- خانواده‌های همدیگر را باوجود اشکالاتشان، دوست دارند.

 ۳۲- در طول دوران نامزدی درمورد مسائل مختلف جن سی بحث میکنند.

 ۳۳- از شوخی و شوخ‌طبعی به صورتی درست و غیرمخرب استفاده میکنند.

 ۳۴- از میزان محبت ارائه شده در رابطه‌شان راضی هستند.

 ۳۵-سعی میکنند خصوصیات اخلاقی که برای همسرشان آزاردهنده است را تغییر داده و اصلاح کنند.

۳۶-سعی نمیکنند بیش از حد به اشتباهات گذشته بپردازند، نگاهشان به حال و آینده است تا چنین مواردی دیگر پیش نیاید.

 ۳۷- قدرت بخشیدن دارند و از طرف همسرشان نیز بخشوده میشوند.

منبع:کتاب مبانی ازدواج و خانواده،تالیف دکتر دارابی،تهران،نشر آییژ.

================


         -  اختلال فوبیای اجتماعی یا اضطراب اجتماعی:

یکی از اختلالات و بیماریهای روانی شایع در دنیا و از جمله ایران بیماری اضطراب اجتماعی یا هراس اجتماعی است.در اختلال فوبیای اجتماعی بیمار از شرایط اجتماعی مثل کنفرانس دادن در مدرسه یا دانشگاه،از حرف زدن در جمع و خجالتی بودن در جمع شدیدا در عذاب است.این بیماری برای خیلی از افراد موانع جدی در پیشرفت شغلی و درسی ایجاد میکند و مانع پیشرفت فرد میشود.در dsm4 این بیماری فوبیای اجتماعی نامیده شد ولی در dsm5 نام آن اختلال اضطراب اجتماعی اعلام شد،زیرا در مقایسه با سایر فوبیاها فراگیرتر است و در فعالیتهای عادی فرد نابسامانیهای بیشتری ایجاد میکند.

       "در همه موقعیتهای اجتماعی احساس ترس میکردم.وقتی میخواستم به دانشگاه بروم مضطرب و نگران  میشدم.گاهی در جمع از فرت خجالت مثل لبو سرخ میشدم و عرق میکردم.فکر میکردم همه دارند به من نگاه میکنند و تمام رفتار من زیر ذره بین است.زندگی برام عین جهنم بود.از نگاههای مردم هراس داشتم.در موقعیتهای جمعی ضربان قلب من شدت می یافت و انگار قلبم از دهان من داشت در میومد"

  ( اظهارات یک بیمار فوبیک اجتماعی)

این مبتلایان از صحبت در جمع میترسند چون فکر میکنند دیگران متوجه ترس آنها میشوند و میبینند چقدر دستان آنها میلرزد.میترسند دیگران آنها را موجودات ضعیفی بدانند.میترسند مورد قضاوت و تمسخر دیگران قرار بگیرند.برای برخی از این افراد ترس از جمع در حد ترس از مرگ است.این افراد ترس شدیدی از قضاوت دیگران دارند و به نظر دیگران زیادی بها میدهند

شیوع این بیماری در امریکا حدود ۷ درصد در جمعیت اعلام شده است.با توجه به آموزش و پرورش دموکراتیک در این کشور این درصد بالاست.یعنی هر صد نفر هفت نفر فوبیا دارند.لذا این آمار در جمعیت ایران با توجه به نوع آموزش و پرورش و سبکهای تربیتی در خانواده های ایرانی احتمالا باید بیشتر باشد و مطمئنا از این درصد کمتر نیست

علت این اختلال میتواند عوامل ژنتیک و عوامل رشدی و شناختی باشد.عامل شرطی سازی و قرار گرفتن درجمع و همزمان مورد تمسخر قرار گرفتن و عوامل شناختی و گرایش به کمالگرایی در ایجاد بیماری نقش عمده ای دارد

درمان این اختلال عمدتا رواندرمانی و تن آرامی و بکارگیری هیپنوتیزم جهت حساسیت زدایی نظامدار است.بیمار در حالت خلسه با شرایط ترس آور طبق یک سلسله مراتب روبرو میشود.این روش درمانی که جزو تکنیکهای رفتاردرمانی است ، در درمان همه انواع فوبیا مورد استفاده قرار میگیرد.روشهای جدید درمانی مثل تکنیکهای مایند فولنس در درمان بیماری نقش عمده ای دارد./.

                                                                                                 === =========

کلمات کلیدی=ترس اجتماعی،فوبیای اجتماعی،اختلال فوبیای اجتماعی،درمان فوبیای اجتماعی،اضطراب اجتماعی،اختلال اضطراب اجتماعی،درمان اضطراب اجتماعی در تهران،بهترین رواندرمانگر در درمان فوبیا در تهران،بهترین روانشناس در درمان اضطراب اجتماعی در غرب تهران،تلفن دکتر روانشناس برای درمان فوبیا در تهران،دکتر خوب در درمان فوبیای اجتماعی،روانشناس با تجربه در درمان فوبیای اجتماعی در تهران،بهترین دکتر در تهران برای درمان فوبیا.رس اجتماعی،فوبیای اجتماعی،اختلال فوبیای اجتماعی،درمان فوبیای اجتماعی،اضطراب اجتماعی،اختلال اضطراب اجتماعی،درمان اضطراب اجتماعی در تهران،بهترین رواندرمانگر در درمان فوبیا در تهران،بهترین روانشناس در درمان اضطراب اجتماعی در غرب تهران،تلفن دکتر روانشناس برای درمان فوبیا در تهران،دکتر خوب در درمان فوبیای اجتماعی،روانشناس با تجربه در درمان فوبیای اجتماعی در تهران،بهترین دکتر در تهران برای درمان فوبیا.ترس اجتماعی،فوبیای اجتماعی،اختلال فوبیای اجتماعی،


  یکی از اختلالات یا بیماریهای شایع روانی اختلال پانیک(حمله های وحشت) هست.این اختلال در آخرین دسته بندی اختلالات روانی در انجمن روانپزشکان امریکا (dsm5) جزو اختلالات اضطرابی قلمداد میشود.بنابر این ریشه این اختلال اضطراب است.حمله های پانیک یا در حالت آرامش روی میدهد و یا زمانی که بیمار در حالت استرس و اضطراب هست.

علایم اصلی در اختلال پانیک یا حمله وحشت عبارتند از،تنگی نفس به هنگام حمله و احساس مرگ قریب الوقوع،افزایش شدید و ناگهانی ضربان قلب،گر گرفتگی،احساس غیر واقعی بودن یا دپرسونالیزاسیون یا همان مسخ شخصیت و گاهی احساس دیوانه شدن یا ترس از دیوانه شدن،عرق کردن،احساس سرگیجه،درد در ناحیه قفسه سینه،تهوع و درد در ناحیه شکم،احساس بی حس شدن در بدن یا سوزن سوزن شدن،لرزش خفیف تا شدید،احساس گیر کردن چیزی در گلو و بعد حس خفه شدن.از این علایم نیازی نیست که همه این علایم باشد.

از علایم فوق اگر  بیمار چهار مورد یا بیشتر را داشته باشد  تشخیص پانیک قطعی هست.

  حمله پانیک تجربه­ ناراحت­ کننده­،سخت و در عین حال رایجی است.

تحقیقات نشان می دهد حمله ­های پانیک در ۲۲ درصد جمعیت عمومی رخ میدهد بدون اینکه نیازی به تشخیص اختلال پانیک باشد. با این همه، برخی از آنان در نهایت به اختلال پانیک مبتلا می­شوند. شیوع زیاد این اختلال­ اضطرابی موجب می شود که بسیاری از متخصصانِ سلامت در مراکز درمان بیماری­های روانی و جسمی به کرات با آن مواجه می­شوند.

این بیماران نه تنها از خدماتِ اورژانس پزشکی زیاد استفاده می­کنند، بلکه بیشتر از سایر بیماران روان­پزشکی احتمال دارد به خاطر مشکلات جسمی مانند مشکلات قلبی یا تنفسی بستری شوند. به همین دلیل معمولا بیماران مبتلا به اختلال پانیک هزینه سنگینی را بر نظام سلامت کشورها تحمیل می کنند و لذا شناسایی به ­موقع و درمان موثر آن از اولویت­ های نظام سلامت و درمان به شمار می­ آید.

شیوع  اختلال پانیک در جمعیت عمومی بین ۲ تا ۴٫۷ درصد است ولی شیوع آن در مراکز درمانی بسیار بالاتر است. ن تقریباً دو برابر مردان مبتلا به این بیماری می­ شوند. اگرچه حمله­ های پانیک در کودکان نیز رخ می­دهد، اما شیوع اختلال پانیک قبل از ۱۴ سالگی اندک است. شیوع اختلال پانیک در نوجوانی به تدریج افزایش پیدا کرده و در جوانی (میانگین ۲۴ سالگی) به اوج خود می­­رسد. فراوانی این اختلال در سنین سالمندی کاهش می­یابد. نتایج پیمایش ملی سلامت روان در سال ۱۳۹۰ نشان می دهد که شیوع اختلال پانیک با یا بدون آگورافوبیا در ایران حدود ۹/۱ درصد است که در ن بیشتر از مردان است. 

بیمارانی که مبتلا به اختلال پانیک هستند اغلب در ابتدای شروع بیماری­ نگران آنند که به بیماری جسمی جدی دچار شده باشند، لذا ممکن است به مراکزی از قبیل درمانگاه ­ها یا اورژانس­های غیر روانشناسی و روان­پزشکی مراجعه کنند. معمولا این افراد وقتی به متخصصان سلامت روانی مراجعه می کنند که اختلال پانیک گرفتاری ­های متعددی برای آنها پدید آورده است.بنابر این سالها میگذرد ولی بیمار نمیداند به چه اختلالی دچار است!!!!.

                   روشهای درمان:

   درمانگری بیماری پانیک یا حمله های وحشت شامل دارو درمانی و رواندرمانی است.در دارودرمانی معمولا ترکیبی از داروهای ضد افسردگی و ضد اضطراب استفاده میشود.در رواندرمانی استفاده از هیپنوتیزم و تکنیکهای خاص درمانهای روانشناختی مثل e m d r استفاده میشود.

                              ======================================================

کلمات کلیدی:پانیک-اختلال پانیک-درمان اختلال پانیک-تلفن دکتر برای اختلال پانیک-بهترین دکتر درمان پانیک-درمانگر پانیک در تهران-دکتر روانشناس برای درمان پانیک-اختلال وحشت-رواندرمانی اختلال وحشت-پانیک-اختلال پانیک-درمان اختلال پانیک-تلفن دکتر برای اختلال پانیک-بهترین دکتر درمان پانیک-درمانگر پانیک در تهران-دکتر روانشناس برای درمان پانیک-اختلال وحشت-رواندرمانی اختلال وحشت-پانیک-اختلال پانیک-درمان اختلال پانیک-تلفن دکتر برای اختلال پانیک-بهترین دکتر درمان پانیک-درمانگر پانیک در تهران-دکتر روانشناس برای درمان پانیک-اختلال وحشت-رواندرمانی اختلال وحشت-پانیک-اختلال پانیک-درمان اختلال پانیک-تلفن دکتر برای اختلال پانیک-بهترین دکتر درمان پانیک-درمانگر پانیک در تهران-دکتر روانشناس برای درمان پانیک-اختلال وحشت-رواندرمانی اختلال وحشت-پانیک-اختلال پانیک-درمان اختلال پانیک-تلفن دکتر برای اختلال پانیک-بهترین دکتر درمان پانیک-درمانگر پانیک در تهران-دکتر روانشناس برای درمان پانیک-اختلال وحشت-رواندرمانی اختلال وحشت-پانیک-اختلال پانیک-درمان اختلال پانیک-تلفن دکتر برای اختلال پانیک-بهترین دکتر درمان پانیک-درمانگر پانیک در تهران-دکتر روانشناس برای درمان پانیک-اختلال وحشت-رواندرمانی اختلال وحشت-پانیک-اختلال پانیک-درمان اختلال پانیک-تلفن دکتر برای اختلال پانیک-بهترین دکتر درمان پانیک-درمانگر پانیک در تهران-دکتر روانشناس برای درمان پانیک-اختلال وحشت-رواندرمانی اختلال وحشت-پانیک-اختلال پانیک-درمان اختلال پانیک-تلفن دکتر برای اختلال پانیک-بهترین دکتر درمان پانیک-درمانگر پانیک در تهران-دکتر روانشناس برای درمان پانیک-اختلال وحشت-رواندرمانی اختلال وحشت-پانیک-اختلال پانیک-درمان اختلال پانیک-تلفن دکتر برای اختلال پانیک-بهترین دکتر درمان پانیک-درمانگر پانیک در تهران-دکتر روانشناس برای درمان پانیک-اختلال وحشت-رواندرمانی اختلال وحشت-پانیک-اختلال پانیک-درمان اختلال پانیک-تلفن دکتر برای اختلال پانیک-بهترین دکتر درمان پانیک-درمانگر پانیک در تهران-دکتر روانشناس برای درمان پانیک-اختلال وحشت.


افسردگی پنهان(masked depression) یا افسردگی خندان (smile depression)

گاهی فرد به ظاهر شاد و شنگول است و حتی شاید به ظاهر شادتر از افراد سالم و غیر افسرده باشد اما در درون خود چنین حسی را ندارد و در واقع غم و اندوه درونی بالایی دارد. این بیماری یا حالت را افسردگی پنهان یا افسردگی خندان نامیده اند.شیوع این افسردگی در ایران بسیار زیاد است و معمولا در زنها بیشتر از مردان است.

(خنده تلخ من از گریه غم انگیزتر است،کارم از گریه گذشته است،به آن میخندم )

افرادی که افسرده خندان هستند در عین حال که غمگین و افسرده هستند، کارهای روزمره خود را نیز انجام میدهند، و مثل سایر بیماران افسرده  نیستند که گوشه گیر و کم تحرک باشند، به این دلیل به این نوع از افسردگی اصطلاح walking depression داده شده است.اگر میخواهید بدانید افسرده خندان هستید یا نه به موارد زیر توجی کنید.

 

از هیچ چیز لذت نمی برید

اگر نمی توانید به یاد بیاورید که آخرین زمانی که واقعاً از زندگی خود لذت برده اید چه زمانی بوده است، می تواند علامتی از افسردگی باشد . همچنین اگر یافتن آنچه که شما را امیدوار کند برایتان دشوار است، نشان دهنده این است که مشکلی وجود دارد.

انرژی شما کم است

به سختی می توانید ادامه دهید. سطح انرژی شما می تواند نشان دهنده بسیار خوبی از سلامت شما باشد، حتی اگر برنامه روزانه خود را هر روز ادامه می دهید.

مرتب آزرده و یا عصبانی می شوید

وقتی که احساسات خود را از پایه خفه می کنید، کنترل آنها زمانی که هجوم می آورند دشوار می شود.

تجربه عصبانیت و یا آزردگی شدید زمانی که با آنچه که اتفاق افتاده تناسبی ندارد، علامتی است مبنی بر اینکه چیزی بیشتر از آنچه که فکر می کنید شما را آزار می دهد.

به خود می گویید: نمی توانم

افرادی که با افسردگی خندان زندگی می کنند از تغییر برنامه روزانه خود واهمه دارند چرا که از تجربه احساسات منفی که با آنها روبرو می شوند گریزانند.

اگر مکرراً تفریحات پیشنهاد شده با دیگران را رد می کنید و یا به دنبال توجیه آن هستید که مرخصی نداشته باشید، به معنای آن است که به دنبال ادامه دادن زندگی خود بدون تغییر هستید.

شب ها احساس بهتری دارید

صبح ها به فکر تمامی کارهایی که باید در طول آن روز انجام دهید هستید. اگرچه در کنار دیگران هستید اما فاصله ای را با آنها احساس می کنید.

درمان

درمان این نوع از بیماری میتواند شامل رواندرمانی توسط روانشناس و دارو درمانی( در صورت نیاز و تشخیص روانشناس) توسط روانپزشک است.در رواندرمانی روشهای شناختی-رفتاری و نیز درمان فراشناخت بسیار موثر است که البته هیپنوتیزم میتواند این درمان را تکمیل کند.

================

کلمات کلیدی=افسردگی خندان،افسرگی در عین خندان بودن،درمان افسردگی خندان،تشخیص افسردگی خندان،تشخیص و درمان بیماری افسردگی خندان.افسردگی خندان،افسرگی در عین خندان بودن،درمان افسردگی خندان،تشخیص افسردگی خندان،تشخیص و درمان بیماری افسردگی خندان.درمان و رواندرمانی افسردگی پنهان.درمان و رواندرمانی افسردگی خندان.دکتر روانشناس برای درمان افسردگی در تهران.



استرس و راههای کاهش آن.


   -استرس به مسائل و مشکلات زندگی اطلاق میشود.حتی اتفاقات مثبت زندگی مثل قبولی در کنکور ، ازدواج ، خرید ماشین و خانه هم جزو استرس به حساب می آید.چون استرس به هر عاملی اطلاق میشود که تعادل ما را به هم میزند.در عین حال مواردی مثل فوت عزیزان، بیکاری،مقروض بودن،ورشکستگی،مشکلات در خانواده و محل کار هم جزو استرس هستند.

علائم استرس كدامند؟
برخی از علائم شایع برای استرس بسیار زیاد ،عبارتند از افزایش تحریك پذیری، حساسیت بسیار بالا در انتقاد كردن، علائم تنش مانند جویدن ناخن‌ها، اشكال در خوابیدن و بیدار شدن از خواب در صبح بسیار زود، مصرف نوشیدنی‌های الكلی و افزایش كشیدن سیگار، اشكال در گوارش و فقدان تمركز هستند.

مهمترین علائم فیزیكی استرس عبارت از گرفتگی عضلانی، سردرد، درد قفسه سینه، ناراحتی معده، اسهال و یا یبوست، افزایش ضربان قلب، سرد و مرطوب شدن دست‌ها، خستگی، تعریق شدید، بثورات، تنفس سریع، لرز، تیك‌های عصبی، كم اشتهایی یا بی اشتهایی، ضعف، احساس خستگی و گیجی هستند

همچنین علائم عاطفی استرس شامل عصبانیت، اعتماد به نفس پایین، افسردگی، بی‌تفاوتی، ‌تحریك پذیری، ترس و پاسخ‌های هراسی، اشكال در تمركز، احساس گناهكاری،‌ نگرانی، بی‌قراری، اضطراب و وحشت هستند.

به لحاظ رفتاری نیز برخی از این علائم عبارت از روی آوردن به الكل و سیگار، افزایش كشیدن سیگار و كاهش حافظه و منگی هستند.به گفته متخصصان اقدام برای بهبود استرس مخرب تا قبل از این كه بر روی سلامت جسم و روان شما تاثیر بگذارد از اهمیت به سزایی برخوردارست.

 برای کاهش استرس موقتاً از آن محیط بگریزید

هنگامی که در خود استرس شدیدی احساس می‌کنید، بهتر است به طور فیزیکی خود را از محیط دور کنید. کمی قدم زده و نفسی تازه کنید. مدتی به محیطی رفته که بتوانید فکر خود را از مسایل دغدغه‌آور رها کنید این یک روش مفید برای کاهش استرس است، البته منظور این نیست که برای کاهش استرس کاملاً میدان را خالی کنید، بلکه ترک موقعیت برای چند لحظه و مراجعت دوباره با فکری آزاد و تازه باعث کاهش استرس و انجام بهتر کارها خواهد شد. اگر در ترافیک خیابان گیر که باشید، ترک موقعیت مشکل به نظر می‌رسد. در این شرایط می‌توانید با گوش کردن به رادیو و موزیک سعی کنید به یکی از خاطرات روزهای قبل یا برنامه‌های آینده خود فکر کنید. بهتر است اگر صدای سایر اتومبیل‌ها شما را آزار می‌‌‌دهد پنجره‌ها را بالا کشیده و بدانید که با استرس و ناراحتی شما نه ترافیک کم خواهد شد و نه راه شما باز که زودتر به مقصد مورد نظر برسید. پس آرامش داشته باشید تا زمان هم راحت‌تر بگذرد.

برای کاهش استرس شی‌ای را فشار دهید

همان‌طور که می‌دانید در هنگام استرس، تخلیه انرژی‌های اضافی انباشته شده در بدن ضروری است. گروهی این کار را با زدن ضربه یا شکستن جسمی انجام می‌دهند. گروهی عادت دارند کتاب و یا هر کاغذی که جلوی آنها هست پاره‌ کنند، ولی بهترین راه فشردن شیئی در دست‌هاست.معمولاً فشردن چیزی با دست باعث کاهش استرس و دغدغه ظاهر می‌شود. شما می‌توانید یک حلقه‌ تقویت کننده ‌مچ‌دست همیشه همراه داشته باشید و در هنگام استرس آن را در دست خود فشار دهید.البته توأم کردن این روش با سایر روش‌ها می‌تواند اثر بخشی بهتری داشته باشد.
در صورت نداشتن حلقه تقویت‌کننده، خمیر بازی بچه‌ها نیز برای این کار بسیار مناسب است. اگر توجه داشته باشید می‌بینید که شما این عکس العمل را غیرارادی با بازی کردن و فشردن خودکار در دست یا مچاله کردن کاغذ در دست یا ضربه زدن دست به روی میز انجام می‌‌دهید.

 سخت نگیرید

وقتی به دلیل موضوع خاصی دچار استرس می‌شوید،برای کنترل و کاهش استرس از خودتان سوال کنید که آیا این موضوع آن‌قدر اهمیت دارد که به خاطر آن دچار پریشانی شوید.واقعیت این است که اکثر مسایل روزمره که باعث ایجاد استرس می‌شوند، تهدیدی برای زندگی به شمار نمی‌روند مگر این که مربوط به اموری از قبیل خانواده یا سلامت افراد باشند. هر گاه احساس کردید جلسه امروز آن‌طور که انتظار داشتید نتیجه نداشت و یا متوجه لکی روی لباس خود شدید، دچار پریشان خاطری نشوید، این‌ها مسائل تعیین‌کننده زندگی نبوده و باعث بروز فاجعه نمی‌شوند.با وجود مشکلات زیادی که هر روز به سمت شما هجوم می‌آورند، افتراق مسایل مهم و تعیین‌کننده از سایر مسایل می‌تواند نقش مهم و اساسی در جلوگیری از استرس شما داشته باشد. کمی راحت‌تر گرفتن موقعیت‌ها باعث کاهش استرس و فشارهای روانی ناشی از آن در شما می‌شود.

برای کاهش استرس نفس عمیق بکشید
نفس کشیدن غیراز داشتن اثرات حیات بخش، می‌تواند در آرام نمودن و کاهش استرس شما بسیار موثر باشد. هنگام استرس سه نفس عمیق بکشید و در فاصله هر دم و بازدم مکث لازم را حفظ کنید.دم را از بینی کشیده و بازدم را از دهان تخلیه کنید. در هنگام دم و بازدم بدن خود را کاملاً رها کرده و ذهن خود را از تمامی مسایل جدا کنید و خود را از لحاظ جسمانی و روانی آرام کنید.

 

تجسم
وضعیتی آرام،منظره ای زیبا ، صدایی خوش آهنگ، بویی خوش رایحه را تصور کنید. جملات خوش بینانه ای مثل ” من احساس آرامش می کنم” ” من سرشار از عشق هستم” را تکرار کنید. قبل از بروز هر نوع شرایط پر استرس، آن را تصور کرده و ذهن مرور کنید که چه اتفاقی خواهد افتاد و سرانجام اینکه خود در وضعیتی تصور کنید که کاملا آرام و راحت بر این شرایط غلبه کرده اید.

 

مدیتیشن یکی از روشهای کاهش استرس.
یکی دیگر از روشهای کاهش استرس مدیتیشن است.این کار شامل یک استراحت فوق العاده بدنی و روحی است .مستقیم بنشینید، چشمان خود را ببندید و خود را رها کنید. فکر خود را روی یک چیز متمرکز کنید. چهار مرتبه نفس عمیق بکشید ، سپس به شعله شمع یا گلی نگاه کنید یا کلمه ای مثل صلح” یا غیره …را برای 15 تا 20 دقیقه تکرار کنید.

هیپنوتیزم و رواندرمانی برای کاهش استرس

هیپنوتیزم یعنی اوج آرامش.در حالت خلسه ذهن و جسم در اوج آرامش قرار میگیرد.هیپنوتیزم در کنار شناخت درمانی تاثیر زیادی در کاهش استرس و اضطراب خواهد داشت.

=================

کلمات کلیدی=استرس.درمان استرس.اضطراب.درمان اضطراب.راههای کاهش استرس.رواندرمانی استرس.استرس.درمان استرس.اضطراب.درمان اضطراب.راههای کاهش استرس.رواندرمانی استرس.استرس.درمان استرس.اضطراب.درمان اضطراب.راههای کاهش استرس.رواندرمانی استرس.


 



هیپنوتیزم و برنامه ریزی ذهنی
=====================

یکی از مهم ترین کاربردهای هیپنوتیزم در برنامه ریزی ذهن است.ذهن انسان از دو بخش خودآگاه و ناخودآگاه تشکیل شده است. بخش ذهن خودآگاه، همان بخشی است که اگر سوال بپرسیم حاصل جمع ۳ +۴ چند می شود سریع آن را محاسبه می کند عدد ۷ را می گوید. ذهن خودآگاه انسان در واقع کنترل همه اعمال آگاهانه ما را بر عهده دارد. مثلا زمانی که تصمیم می گیرید دست یا پای خودتان را حرکت دهید، بخش خود آگاه ذهن شما این کار را انجام می دهد.

اما ذهن ناخودگاه قسمت بسیار بزرگتر و قدرتمند تر مغز انسان است و کنترل کارهای ناآگاهانه را بر عهده دارد. مثلا همین الان بدون اینکه شما آگاه باشید سیستم حراراتی بدن دمای بدنتان را تنظیم کرده است. سیستم گوارش و سیستم تنفسی شما به صورت اتوماتیک در حال فعالیت هستند و همه و همه ی این فعالیت ها غیر ارادی را ذهن ناخودآگاه شما انجام می دهد. زیگموند فروید پدر علم روانکاوی دنیاکه ذهن خودآگاه و ذهن ناخودآگاه را به یک کوه بزرگ یخ تشیه کرده و قسمت عظیم آن که زیر آب است را ذهن ناخودآگاه و قسمت کوچکی که از آب بیرون است را ذهن خودآگاه می داند.

شما می توانید از طریق هیپنوتیزم ذهنتان را برای خواسته هایتان برنامه ریزی کنید.

.

راز انسانهای موفق دنیا

ذهن ناخودآگاه انسان علاوه بر اینکه قسمت های حیاتی بدن را مدیریت می کند بلکه به آینده ما جهت هم می دهد. در ذهن ما یک سری الگوهای ذهنی وجود دارد. برای هر موضوع مانند پول، ارتباطات،خانواده و … ما در ذهنمان یک الگوی ذهنی نسبت داریم.

تمام رفتار ها و نوع تفکر ما نسبت به هر موضوعی دقیقا براساس الگوی ذهنیمان است. مثلا زمانی که برای اولین بارها می خواستیم یک کلمه را بخوانیم بیاد بیاورید. در آن زمان شما حروف را دونه به دونه و جداگانه تلفظ می کردید. بعد کل کلمه را یک دفعه می گفتید. اما اکنون دیگر اینگونه نسیت و شما به راحتی با نگاه کردن به یک کلمه راحت آنرا می خوانید. چون که در ذهن شما یک الگوی ذهنی از مطالعه شکل گرفته و دیگر به راحتی براساس آن الگوی ذهنی شما می توانید متن های طولانی را در زمان کم بخوانید.

شخصی که در حوزه کسب و کار موفق است یک الگوی ذهنی مناسب از کسب و کار در ذهنش وجود دارد. به همین ترتیب هر فرد که در هر حوزه توانسته موفقیتی بدست بیاورد در واقع الگوی ذهنی درستی را در ذهن ایجاد کرده است. و هیپنوتیزم یک از راههای قدرتمند برای ساختن الگوهای ذهنی مناسب است. از این تریق می توان به خوبی ذهن را برنامه ریزی کرد.


.چرا هیپنوتیزم راه مناسبی برای برنامه ریری ذهن است؟

راههای گوناگونی برای ساخت الگوهای ذهنی مناسب وجود دارد. اما اکثر آن روش ها گذرا هستند. مثلا فرد با تکرار جملات تاکیدی برای مدت زمانی به نتایجی دست پیدا می کند. اما می بینیم آن نتایج موفقت وگذارا هستند و فرد بعد از گذشت مدت زمانی دوباره به شرایط اولیه خودش بر می گردد. هیپنیوتیزم یک راه سریع و همچنین ماندگار تر است نسبت به روش ها دیگر برای برنامه ریزی ذهن.

.

چگونه با هیپنوتیزم ذهن را برنامه ریزی کنیم؟

هیپنوتیزم و برنامه ریزی ذهن: اگر الگوهای ذهنی یک فرد ثروتمند را در ذهن یک انسان فقیر قرار دهیم. بعد از گذشت مدت زمانی فرد فقیر ثروتمند می شود و هینطور برعکس اگر الگو های ذهنی یک فرد فقیر را در ذهن یک ثروتمند ایجاد کنیم بعد از گذشت مدت زمانی آن فرد ثروتمند فقیر می شود. پس بسیار مهم است که چه الگوهای ذهنی ما در ذهنمان داریم و ذهن ما چگونه برنامه ریزی شده است.

در هیپنوتیزم فرد با استفاده از جلسات حضوری هیپنوتیزم و یا استفاده از فایل های خود هیپنوتیزم صوتی می تواند  به راحتی ذهنش را برای هر موضوعی که مد نظرش است به درستی برنامه ریزی کند و الگوی ذهنی مناسبی را در ذهنش شکل دهد. فقط می بایستی موضوع مد نظرتان را مشخص کنید و نسبت به همان فایل خودهیپنوتیزم صوتی را برای مدت زمانی بین ۲۰ الی ۳۰  روز استفاده کنید.

تهیه کننده مقاله:ن. .

========

کلمات کلیدی=دکتر متخصص هیپنوتیزم در تهران- متخصص هیپنوتیزم-متخصص هیپنوتیزم در تهران-متخصص هیپنوتیزم در غرب تهران-تلفن مرکز هیپنوتیزم درمانی در غرب تهران-آدرس مرکز هیپنوتیزم درمانی در تهران-بهترین دکتر هیپنوتیزم در تهران-متخصص هیپنوتراپی-هیپنوتراپیست خوب در تهران-بهترین متخصص هیپنوتیزم در شمال تهران-مرکز هیپنوتیزم در تهران-هیپنوتراپیست خوب در تهران.دکتر متخصص هیپنوتیزم در تهران- متخصص هیپنوتیزم-متخصص هیپنوتیزم در تهران-متخصص هیپنوتیزم در غرب تهران-تلفن مرکز هیپنوتیزم درمانی در غرب تهران-آدرس مرکز هیپنوتیزم درمانی در تهران-بهترین دکتر هیپنوتیزم در تهران-متخصص هیپنوتراپی-هیپنوتراپیست خوب در تهران-بهترین متخصص هیپنوتیزم در شمال تهران-مرکز هیپنوتیزم در تهران-هیپنوتراپیست خوب در تهران.دکتر متخصص هیپنوتیزم در تهران- متخصص هیپنوتیزم-متخصص هیپنوتیزم در تهران-متخصص هیپنوتیزم در غرب تهران-تلفن مرکز هیپنوتیزم درمانی در غرب تهران-آدرس مرکز هیپنوتیزم درمانی در تهران-بهترین دکتر هیپنوتیزم در تهران-متخصص هیپنوتراپی-هیپنوتراپیست خوب در تهران-بهترین متخصص هیپنوتیزم در شمال تهران-مرکز هیپنوتیزم در تهران-هیپنوتراپیست خوب در تهران.دکتر متخصص هیپنوتیزم در تهران- متخصص هیپنوتیزم-متخصص هیپنوتیزم در تهران-متخصص هیپنوتیزم در غرب تهران-تلفن مرکز هیپنوتیزم درمانی در غرب تهران-آدرس مرکز هیپنوتیزم درمانی در تهران-بهترین دکتر هیپنوتیزم در تهران-متخصص هیپنوتراپی-هیپنوتراپیست خوب در تهران-بهترین متخصص هیپنوتیزم در شمال تهران-مرکز هیپنوتیزم در تهران-هیپنوتراپیست خوب در تهران.دکتر متخصص هیپنوتیزم در تهران- متخصص هیپنوتیزم-متخصص هیپنوتیزم در تهران-متخصص هیپنوتیزم در غرب تهران-تلفن مرکز هیپنوتیزم درمانی در غرب تهران-آدرس مرکز هیپنوتیزم درمانی در تهران-بهترین دکتر هیپنوتیزم در تهران-متخصص هیپنوتراپی-هیپنوتراپیست خوب در تهران-بهترین متخصص هیپنوتیزم در شمال تهران-مرکز هیپنوتیزم در تهران-هیپنوتراپیست خوب در تهران.دکتر متخصص هیپنوتیزم در تهران- متخصص هیپنوتیزم-متخصص هیپنوتیزم در تهران-متخصص هیپنوتیزم در غرب تهران-تلفن مرکز هیپنوتیزم درمانی در غرب تهران-آدرس مرکز هیپنوتیزم درمانی در تهران-بهترین دکتر هیپنوتیزم در تهران-متخصص هیپنوتراپی-هیپنوتراپیست خوب در تهران-بهترین متخصص هیپنوتیزم در شمال تهران-مرکز هیپنوتیزم در تهران-هیپنوتراپیست خوب در تهران.دکتر متخصص هیپنوتیزم در تهران- متخصص هیپنوتیزم-متخصص هیپنوتیزم در تهران-متخصص هیپنوتیزم در غرب تهران-تلفن مرکز هیپنوتیزم درمانی در غرب تهران-آدرس مرکز هیپنوتیزم درمانی در تهران-بهترین دکتر هیپنوتیزم در تهران-متخصص هیپنوتراپی-هیپنوتراپیست خوب در تهران-بهترین متخصص هیپنوتیزم در شمال تهران-مرکز هیپنوتیزم در تهران-هیپنوتراپیست خوب در تهران.دکتر متخصص هیپنوتیزم در تهران- متخصص هیپنوتیزم-متخصص هیپنوتیزم در تهران-متخصص هیپنوتیزم در غرب تهران-تلفن مرکز هیپنوتیزم درمانی در غرب تهران-آدرس مرکز هیپنوتیزم درمانی در تهران-بهترین دکتر هیپنوتیزم در تهران-متخصص هیپنوتراپی-هیپنوتراپیست خوب در تهران-بهترین متخصص هیپنوتیزم در شمال تهران-مرکز هیپنوتیزم در تهران-هیپنوتراپیست خوب در تهران.


روانشناسان برای مقایسه اضطراب طبیعی با اضطراب نیازمند درمان، معیارهای زیر را مشخص کرده‌اند. اگر شما در طول روز با این نشانه‌ها درگیر هستید، حتما باید به یک روانشناس خوب مراجعه کنید و به جای ساختن با این درد، برای کم‌کردنش از تخصص آن‌ها بهره بگیرید.

همه ما هر روز، بارها و بارها اضطراب را تجربه می‌کنیم. وقتی راننده بی‌ملاحظه‌ای درست در نزدیکی ما، روی ترمز می‌زند، وقتی صدای ناگهانی انفجار از کوچه بغلی می‌آید یا زمانی که می‌شنویم سازمان محل فعالیتمان قصد تعدیل نیرو دارد، دچار اضطراب می‌شویم.

اما درگیری هر روزه با این احساس، وما به معنای بیمار بودنمان نیست. اضطراب، احساسی طبیعی و ضروری است که اگر به‌موقع تجربه و البته به‌موقع مهارش کنید، می‌تواند شما را از خطر حفظ کند.

با این وجود، بسیاری از ما، نه تنها در شرایط گفته‌شده، بلکه در صورت شنیدن صدای بوق یک موتورسیکلت از آن طرف خیابان، خواندن یک داستان پرهیجان یا شنیدن خبری در مورد همسایه‌مان، به قدری گرفتار تنش و اضطراب می‌شویم که برای رسیدگی به فعالیت‌های روزمره خود، احساس ناتوانی می‌کنیم.

در این شرایط صبوری، تلاش برای کم‌کردن تنش‌ها یا حتی سفر رفتن هم نمی‌تواند گره‌ای از مشکلمان باز کند و هیچ چیز به اندازه کمک‌گرفتن از روانشناس ها یا در موارد حادتر، استفاده از تجربه روا‌نپزشک‌ها، نمی‌تواند ما را از درگیری با این احساس ناخوشایند نجات دهد.

متخصصان برای مقایسه اضطراب طبیعی با اضطراب نیازمند درمان، معیارهای زیر را مشخص کرده‌اند. اگر شما در طول روز با این نشانه‌ها درگیر هستید، حتما باید به یک روانشناس‌ مراجعه کنید و به جای ساختن با این درد، برای کم‌کردنش از تخصص آن‌ها بهره بگیرید.

  • کابوس می‌بینید یا اینکه به خواب نمی‌روید؟

  • احساس می‌کنید چیزی در گلویتان گیر کرده یا اینکه کسی پایش را روی قفسه سینه شما گذاشته؟

  • دلتان می‌خواهد همه‌چیز را بگذارید و فرار کنید؟

  • مدام احساس تهوع می‌کنید و صبح‌ها بالا می‌آورید؟

  • در بدنتان احساس کوفتگی می‌کنید؟

  • زود خسته می‌شوید؟

  • دلتان نمی‌خواهد در محیط کار، مسئولیت تازه‌ای را به عهده بگیرید و در جمع‌ها توجه زیادی را دریافت کنید؟

  • بعضی لحظه‌ها احساس می‌کنید زمین و زمان به شما فشار آورده و دنیا روی سرتان خراب شده؟

  • دهانتان زیاد خشک می‌شود؟

  • نفستان کوتاه شده؟

  • چیزی که همکارانتان را آشفته نمی‌کند، برای شما هراسی بزرگ را ایجاد می‌کند؟

  • فکر می‌کنید ادامه‌دادن بی‌فایده است؟

  • در طول روز با صدای بلند و لحن خشن، با دیگران صحبت می‌کنید؟

  • همراه با سایر نشانه‌های گفته‌شده، کمردرد، سردرد یا زانودرد را تجربه می‌کنید؟

اگر شما در طول روز با این نشانه‌ها درگیر هستید، حتما باید به یک روانشناس خوب مراجعه کنید و به جای ساختن با این درد، برای کم‌کردنش از تخصص آن‌ها بهره بگیرید.



    -ملاکها و ویژگیهای یک روانشناس بالینی خوب یا یک رواندرمانگر خوب

برای شناخت رواندرمانگرتان شاید راههای زیادی وجود دارد و قبلا مقالاتی در این باب در همین سایت نوشته شده است.به سوالهای زیر صادقانه و واقع بینانه پاسخ دهید تا متوجه شوید که آیا درمانگرتان صلاحیت کافی در این زمینه را دارد یا خیر.

۱- به گونه ای صحبت میکند که برای شما قابل درک باشد.

۲- روانشناس شما در خصوص رویکرد و روش درمانی خود برای شما توضیحاتی میدهد.

۳- رواندرمانگر شما برای شما و مشکلات شما هدفهای مشخصی را تعیین کرده است.

۴- مشخص است که در هرجلسه چه اقداماتی را انجام خواهد داد.

۵- در فاصله بین جلسات برای شما تکالیفی را مشخص کرده یا میکند.

۶-در خصوص علت مشکلات شما در طول جلسات درمان توضیحات قابل درکی میدهد.

۷-شما را بی قید و شرط می پذیرد و مورد قضاوت قرار نمیدهد.

۸-وقتی افکار و احساسات خود را بیان میکنید احساس راحتی دارید.

۹- به شما احترام میگذارد و نگاه غرور آمیز به شما ندارد.

۱۰- برای شناخت بیشتر شما اشتیاق کافی از خود نشان میدهد.

۱۱- بیشتر در مورد شما صحبت میکند  تا در مورد خودش.

۱۲- بیشتر به خاطر مشکلات شما جلسات را طولانی میکند نه به خاطر دریافت مالی.

۱۳- انتخابها و رفتارهای شما را "زیاد" زیر سوال نمیبرد.

۱۴- در طول جلسات تماس چشمی کافی با شما دارد.

۱۵-بیشتر جلسات درمانی را با احساس خوبی تمام میکنید.

۱۶- روانشناس شما با شما روراست و صادق هستند.

۱۷- حس میکنید که رواندرمانگر شما واقعا به دنبال بهبودی شما است.

۱۸- روانشناس شما استعداد کافی برای گوش دادن دارد.

۱۹-روانشناس شما تجربه بالینی کافی در زمینه رواندرمانی را دارد و در دانشگاههای خوبی تحصیل کرده است(اگر این موارد را ندانید و از او سوال کنید، روشن و کامل برای شما توضیح میدهد).

۲۰-روانشناس شما مدارک و سوابق علمی و مجوز کار را در معرض دید مراجعان قرار میدهد و یا از سوابق تحصیلی او اطلاع کافی و روشن دارید.

======================================

روش نمره گذاری:

به سوال از صفر تا ۴ نمره بدهید.صفر یعنی اصلا موافق آن جمله نیستید،نمره ۱ یعنی کم،نمره ۲ یعنی در حد متوسط،نمره ۳ یعنی زیاد و نمره ۴ یعنی خیلی زیاد.

بعد از پاسخگویی به همه سوالات نمره های آیتمها را جمع کنید و به نرم زیر مراجعه کنید.

نرم یا هنجار تست:

اگر حداقل نمره برابر ۴۸ باشد درمانگر شما نسبتا خوب است،اگر نمره شما حداقل ۵۵ و بالاتر بود رواندرمانگر شما بسیار کارش عالی است.

اگر نمره  ۴۷ تا ۴۰ باشد رواندرمانگر شما نمره متوسط و در حد قابل قبول خواهد داشت و اگر زیر ۴۰ باشد به درمانتان ادامه ندهید و وقت خودتان را تلف نکنید(به این شرط که در فهم و پاسخگویی به جمله ها دقت کافی کرده باشید).

================================

کلمات کلیدی=ویژگیهای یک روانشناس خوب،روانشناس خوب چگونه است؟،دکتر روانشناس بالینی خوب چه مشخصاتی دارد؟رواندرمانگر خوب،بهترین روانشناس،چگونگی شناخت روانشناس خوب.ویژگیهای یک روانشناس خوب،روانشناس خوب چگونه است؟،دکتر روانشناس بالینی خوب چه مشخصاتی دارد؟رواندرمانگر خوب،بهترین روانشناس،چگونگی شناخت روانشناس خوب.ویژگیهای یک روانشناس خوب،روانشناس خوب چگونه است؟،دکتر روانشناس بالینی خوب چه مشخصاتی دارد؟رواندرمانگر خوب،بهترین روانشناس،چگونگی شناخت روانشناس خوب.ویژگیهای یک روانشناس خوب،روانشناس خوب چگونه است؟،دکتر روانشناس بالینی خوب چه مشخصاتی دارد؟رواندرمانگر خوب،بهترین روانشناس،چگونگی شناخت روانشناس خوب.


رابطه خوب با همسرتان را یاد بگیرید
=====================

این سؤال ممکن است برای همه پیش بیاید که برای حفظ زندگی مشترک چه کار باید کرد؟ چه راهکارهایی وجود دارد تا زندگی مشترکمان روندی رو به رشد و رو به جلو داشته باشد؟ این 10 ایده به شما کمک می کند تا در زندگی مشترکتان برای همسرتان بیشتر وقت بگذارید.

1-ترویج علائق مشترک
همسر شما باید بهترین دوست شما باشد. دوستان صمیمی همیشه از با هم بودن لذت می برند. اگر شما و همسرتان سرگرمی ها و علائق مشترکی دارید، سرگرمی را پیدا کنید که هر دو از انجام آن لذت ببرید. مثلاً با هم دوچرخه سواری یا پیاده روی کنید، تنیس بازی کنید یا هر سرگرمی دیگری. تجارب مختلف، باعث غنی تر شدن زندگی مشترک و عمیق تر شدن دوستی ها می شود.


2-برای تنها بودن با همسرتان برنامه ریزی مشخصی داشته باشید
اگر خانواده پدری هر دو نفر شما، نزدیکتان زندگی نمی کنند تا گاهی مراقب بچه ها باشند، با یکی از دوستانتان قرار بگذارید که طبق برنامه مشخصی، به نوبت از بچه های هم مراقبت کنید. مثلاً شما بچه های آن ها را یک یا دو بار در ماه مراقبت کنید و آن ها روزهای دیگری از بچه های شما مراقبت کنند. حتی می توانید برنامه ریزی کرده و خیلی از کارها را در خانه انجام دهید. نه فقط موقعی که بچه ها خواب هستند، مواقعی که بازی می کنند یا فیلم مورد علاقه اشان را می بینند نیز می توانید زمانی را به هم اختصاص دهید(در این کار احتیاط کنید بهتره بچه خود را به هر کسی نسپارید).

3-ماجراجویی های جدید را با هم امتحان کنید
ما فقط یک بار زندگی می کنیم. کارها و تجربه های مختلفی را امتحان کنید تا دچار روزمرگی نشوید. اگر خودتان و همسرتان دوست دارید کارهای جسورانه و پر خطر را تجربه کنید، سرگرمی هایی مثل چتر بازی، غواصی، کوهنوردی و . را حتماً امتحان کنید.

4-نامه های عاشقانه برای هم بنویسید و آن ها را در طول یک شام عاشقانه بخوانید
در دنیای امروز نامه نوشتن، به خصوص نامه های عاشقانه منسوخ شده و دیگر کسی برای کسی نامه نمی نویسد. می توانید عشقتان را از طریق نامه به همسرتان نشان دهید. بعد آن را در طول یک شام عاشقانه برای او بخوانید. حتی می توانید برای نگهداری این نامه های عاشقانه، جعبه های چوبی خاصی تهیه کنید، یا آن ها را در یک دفتر خاطرات شخصی یادداشت کنید تا یک یادآوری همیشگی از عشقتان به همسرتان باشد.

5-گاهی آخر شب ها بدون بچه ها با هم بیرون بروید
خیلی از پارک ها و اماکن تفریحی تا بعد از نیمه شب هم باز هستند و می توانید با همسرتان کنار هم باشید و از لحظه هایتان لذت ببرید. حتی می توانید بعضی از آخر هفته ها، یک اتاق در هتل رزرو کنید و اوقات خوشی را کنار هم بدون بچه ها داشته باشید!

6-برای صحبت با همسرتان بدون هیچ مزاحمی، زمان خاصی را اختصاص دهید
زمانی را اختصاص دهید که بدون هیچ مزاحمی با هم تنها باشید و درباره مسلئل مختلف و اتفاقات روزمره صحبت کنید. مثلاً وقتی بچه ها خوابیدند با هم صحبت کنید. این نکته مهم به خاطر این است که در مواقعی باید با هم به طور مستقیم و تنها صحبت کنید و نظرات، اتفاقات روزمره و بقیه مسائل را با هم به اشتراک بگذارید.
وقتی بچه ها مدرسه هستند، هفته ای یک بار می توانید با هم ناهار بخورید. این روز را در تقویم یاداشت کنید و قرار ملاقات هایتان را قطعی کنید!

7-با هم کتاب بخوانید و در مورد آن با هم حرف بزنید، حتی موقع قهوه خوردن در یک کافه
به نوبت کتاب ها را انتخاب کنید. اگر راجع به آن کتاب فیلمی هم ساخته شده، اول کتاب را بخوانید و درمورد آن با هم بحث کنید و حرف بزنید، بعد فیلم را با هم تماشا کنید. در نهایت کتاب را با فیلم مقایسه کنید.

8-در برابر همدیگر پاسخ گو و مسئولیت پذیر باشید
دو نفر در کنار هم همیشه بهتر از یک آدم تنها هستند، چون می توانند اشتباهاتشان را با هم جبران کنند. اگر یکی از آن ها دچار مشکل شود و زمین بخورد، دیگری شریکش را بلند می کند و به او کمک می کند.
حتماً از همسرتان توقع دارید تا مسئولیت مسائل خاصی را قبول کند. در واقع مسئولیت ها و وظایف را باید بین هم تقسیم کنید. برای این کار باید با هم ارتباط مستقیم و نزدیکی داشته باشید. مثلاً موقع خوردن صبحانه در مورد آن با هم صحبت کنید یا بعداز ظهرها موقع ارزیابی لیست کارهایی که باید انجام دهید.
پاسخگویی و مسئولیت پذیری باعث می شود هر زمانی که نیاز داشتید، با همسرتان م کنید و نظرات خود را با هم به اشتراک بگذارید. هر دو نفر باید در برابر هم پاسخگو باشند، چون هر کدام از آن ها جایز الخطاست یا ممکن است قضاوت ها و تصمیمات اشتباهی داشته باشد.

9-با هم دعا یا مراقبه کنید
وقتی همیشه با همسرمان دعا کنیم، روح و قلب ما با هم گره می خورد و یکی می شود. گاهی اوقات فراموش می کنیم خداوند از چه راه هایی پاسخ ما را می دهد، حتی اگر آن ها را جایی یادداشت کنیم. یادتان باشد همیشه سپاسگذار باشید.

10-آخر هفته ها را به ترمیم زندگی مشترک خود اختصاص دهید تا اهداف و قول و قرارهای ازدواجتان را به خاطر بیاورید
این کار به شما کمک می کند تا به دور از درگیری ها و مشکلات زندگی، روی همدیگر و زندگی مشترک خود تمرکز بیشتری داشته باشید. این زمان فقط برای حفظ یا نجات زندگی مشترک نیست، یک یادآوری برای این است که موقع ازدواج چه قول و قرارهایی با هم گذاشته بودید و برای این که همیشه عشق روزهای اول را به خاطر بیاورید

11-رابطه ج ن سی را جدی بگیرید.مرتب برای آن برنامه داشته باشید و یکدیگر را کنید و لذت ببرید و کیف دنیا را بکنید.(جمله آخر برای شوخی و مزاح و خنده بودخخخ)
منبع سایت زیباکده

راههای تقویت اعتماد به نفس

ژن هایی که شما با آن ها متولد شده اید ، تعادل مواد شیمیایی و عصبی در مغز، محیط اطراف و فشارهای اجتماعی و همچنین انتخاب هایی که روزانه انجام می دهید، تاثیر می گذارد حال، با درک این موضوع که شما توانایی های بالقوه ای دارید ، به بیان نکاتی فراتراز آنچه گفته شد درمورد حس اعتماد به نفس و بالابردن آن در هرزمان و مکانی میپردازیم .

موفقیت خود را قبل از شروع هر کاری برای خود تصویر کنید
یکی از راههای این حس گوش دادن به موزیک مورد علاقه تان است. گوش دادن به موسیقی با یک پایه عمیق ، می تواند به شما احساس قدرت بدهد. موسیقی، می تواند خلق و خوی شما را بهترکند. حتی گفته شده است که موسیقی به رشد گیاهان نیز کمک می کند. شما همچنین می توانید خود را در معرض چالش قرار دهید و حتی خود را تحریک کنید و به این ترتیب به ایجاد اعتماد به نفس درخود کمک کنید.

به توانایی های خود اعتماد کنید، تا پیشرفت داشته باشید
در تفکر خود انعطاف پذیر باشید. داشتن یک ذهنیت ثابت و فکر کردن به این موضوع که شما نمیتوانید اعتماد به نفس خود را افزایش دهید، به شما کمک نخواهد کرد. شما قادر به ایجاد اعتماد به نفس نخواهید بود در عوض، یک اندیشه انعطاف پذیر داشته باشید، که چالش ها را به عنوان فرصت برای رشد می بیند. افرادی که از رشد ذهنی بالاتری برخوردار بوده اند، در مواجهه با آزمون ها و چالش‌های زندگی خود بسیار موفق تر عمل کرده اند.

بدانید که ممکن است به دفعات دراین مسیر شکست بخورید
با آن روبرو شوید، شما باید گاهی اوقات شکست بخورید. همه ما شکست می‌خوریم. قبل از آنکه نهایتا یک نفر هری پاتر را بپذیرد؛ کتاب جب کی روولینگ توسط 12 ناشر مختلف رد شد . برادران رایت تاریخچه ی طولانی از شکست های پی در پی خود در ساخت هواپیما دارند و نهایتا این تلاش ها منجر به موفقیتشان شد .

از مقایسه کردن خود دست بردارید 
هرشخصی در یک نقطه ضعف ، ممکن است نسبت به اطرافیان خود احساس کمبود کند خودتان باشید آنچه را که دارید قدر بدانید، تا اعتماد به نفس خود را از دست ندهید. شما مجبور نیستید ،خودتان را با کسی مقایسه کنید شما با هیچ کس رقابت نمی کنید، شما نه از کسی بالاتر و نه پایین تر هستید شما به اندازه کافی خوب هستید.

از جملات تایید کننده، استفاده کنید 
یک لیست از عبارات تاییدی که به شما حس خوبی میدهد، را تهیه کرده و به خودتان بگویید:
من یک هنرمند با استعداد هستم.
من قوی هستم.
من مهربان هستم.
من توانایی دارم.
من عالی هستم.
من ارزشمند هستم.

همانطور که بااین کار، اعتماد به نفس خود را افزایش می دهید، به خودتان افتخار کنید برروی نقاط مثبت خود متمرکز شوید، نه برروی نقاط منفی . ما به طور کاملی ناقص هستیم ، هر کسی را بهر کاری ساخته اند.

کاملا مثبت اندیش باشید
مثبت اندیش باشید. به خصوص زمانی که شما احساس شکست می کنید به خودتان بگویید زندگی کوتاه است؛ کتابهایی را بخوانید که اعتماد به نفس شما را تحریک کند. تماشای کلیپ های خنده دار و الهام بخش تاثیر مثبتی خواهد داشت؛ سعی کنید بیشتر باافردی که دارای تیپ شخصیتی حمایت گر هستند، درارتباط باشید، نه افرادی که حتی نسبت به خودشان هم حس خوبی ندارند. برای ایجاد اعتماد به نفس، شما ابتدا باید به بالاترین شکل ممکن به خودتان ایمان داشته باشید، تا دیگران نیز شما را باور کنند .

دستاوردهای گذشته ی خود را لیست کنید
موفقیت های گذشته ی خود را به خاطرداشته باشید و برای آنها جشن بگیرید.

مشتاق باشید 
قدرت خود را بدانید، استعداد خود را بدانید و مهارت های خود را درک کنید و ازاین آگاهی برای ایجاد اعتماد به نفس و حفظ شخصیت خود استفاده کنید.

با دیگران مهربان باشید
مهربان باشید و از دیگران مراقبت کنید؛همیشه باعث شوید افراد دیگر در مورد خود احساس بهتری پیدا کنند. این بزرگترین هدیه ای است که می توانید به دیگران و خودتان بدهید. دوست داشتن دیگران باعث می شود که شما خودتان را نیز دوست داشته باشید، بنابراین اعتماد به نفس را درخود ایجاد می کنید.

بهترین راه برای افزایش اعتماد به نفس
هرکسی می‌تواند اعتماد به نفس خود را بسازد. شما فقط نیاز دارید که قوی به نظر بیایید و از خود مطمئن باشید. بدانید که شما بهترین هستید و قهرمانی سربه زیر بمانید. اگر احساس میکنید که باید اعتماد به نفس خود را به دست بیارید، ممکن است نیاز باشد که بیشتر از دیگران کار کنید، با گذشت زمان، شما در نهایت به آنچه که میخواهید، میرسید. هنگامی که این اعتماد به نفس را در خود ایجاد می کنید ، از آن لذت خواهید برد و در هرزمان که احساس شکست کردید ، میتوانید به اعتماد به نفس خود تکیه کرده و اوضاع را کنترل کنید .

شما باید از وسواس بیش از حد بر نقاط ضعف خود پرهیز کرده و تمرکز خود را بر آنچه که می توانید انجام دهید، بیشتر کنید. هنگامی که اعتماد به نفس و باور خود را از دست می دهید، به فردی بی استفاده تبدیل میشوید، اما با اعتماد به نفس بدون توجه به شانس، بدون توجه به مشکل، بدون توجه به تهدید، شما قادر به انجام هر کاری است. اعتقاد داشته باشید، که می توانید هر کاری را انجام دهید ؛ هر روز این راهنمایی ها را در زندگی تمرین کنید و یقینا هر روز، بهترین خواهید بود .

دو نکته بسیار مهم در مورد تقویت اعتماد به نفس
برای تقویت اعتماد به نفس خود باید دو نکته مهم زیر را حتماً مد نظر داشته باشیم:

نکته اول:
همه ما در کودکی اعتماد به نفس بالایی داشتیم و اگر به یک بچه کوچک توجه کنید می بینید که هیچ مانعی برای او معنی ندارد و از هیچ چیزی نمی ترسد ولی با بزرگتر شدن او و شنیدن نظرات دیگران اعتماد به نفس خودش را کم کم از دست می دهد. تعدادی از نظرات اینها هستند:
نکن بچه!
دست نزن!
این کار تو نیست
تو نمی تونی!
و…
و با این گفته ها کم کم بچه باور می کند که در انجام بعضی امور و دستیابی به بعضی چیزها ناتوان است و همین تصور در مورد خودش باعث می شود تا کم کم اعتماد به نفس خودش را از دست بدهد. از آنجایی که اعتماد به نفس ما کم کم از بین رفته است نباید انتظار داشته باشیم که فوری و یک شبه تقویت شود.

نکته دوم:
زندگی امروزی ریتم سریعی دارد و ما همیشه انتظار نتایج فوری را داریم مثلا می خواهیم در یک هفته سی کیلو لاغر شویم و یا تبلیغاتی مثل اعتماد به نفس در 3 روز یا اعتماد به نفس در سه سوت مواجه می شویم در حالیکه اینها درست نیستند و ما باید کم کم و از قدمهای کوچک شروع کنیم. همین گامهای کوچک اگر ادامه دار باشند به ما کمک می کنند در مدت دو سه ماه اعتماد به نفس خودمان را تا حد زیادی تقویت کنیم.

راههای درمان اعتماد به نفس،درمان عزت نفس،تقویت اعتماد به نفس.راههای درمان اعتماد به نفس،درمان عزت نفس،تقویت اعتماد به نفس.راههای درمان اعتماد به نفس،درمان عزت نفس،تقویت اعتماد به نفس.راههای درمان اعتماد به نفس،درمان عزت نفس،تقویت اعتماد به نفس.راههای درمان اعتماد به نفس،درمان عزت نفس،تقویت اعتماد به نفس.راههای درمان اعتماد به نفس،درمان عزت نفس،تقویت اعتماد به نفس.



اختلال فلج خواب یا بختک زدگی

 بسیاری پدیده بختک» را به علوم ما بعد الطبیعه نسبت می‌دهند و برخی دیگر هم عواملی چون پرخوری را در آن دخیل می‌دانند. در ادامه قصد داریم بختک یا فلج حین خواب را از دیدگاه علمی مورد بررسی قرار دهیم.

از خواب بیدار می‌شوید اما نمی‌توانید از جای خود برخیزید. چشمان شما در زیر پلک‌های لرزان و سنگین‌تان به اطراف می‌گردند اما امکان حرکت دادن سایر اعضای بدن‌تان وجود ندارد.

نوعی جسم سنگین را روی قفسه سینه خود حس می‌کنید که گویی گلوی‌تان را فشار می‌دهد و راه تنفس را بر شما بسته است.

زمانی که این اتفاق را در دوران کودکی خود تجربه می‌کردید، دست موجودات شیطانی و فرازمینی را در کار می‌دانستید اما حال باید به شما اعلام کنیم این موضوع ریشه علمی دارد و با نام فلج در خواب یا به شکل عامیانه بختک از آن یاد می‌شود.

در سال 2011 میلادی نتایج حاصل از 35 تحقیق که روی بیش از 36 هزار فرد داوطلب انجام گرفت در قالب مقاله‌ای علمی منتشر شد که بر اساس آن عوامل اجتماعی و روان‌شناسی متعددی در شکل‌گیری این پدیده نقش دارند.

پژوهشگران مقاله مورد بحث، دریافتند که 7/6 درصد از کل جمعیت پدیده فلج خواب را تجربه می‌کنند که این میزان در گروه‌های با خطرپذیری بالا (مثلا دانش آموزانی که الگوهای خواب‌شان دچار اختلال می‌شود) برابر با 28/3 است.

براساس این تحقیق همچنین در افرادی که از اختلالات روحی نظیر دلهره و افسردگی رنج می‌برند، میزان تجربه فلج در خواب برابر با 31/9 درصد برآورد شد.

========================

بختک زدگی،فلج خواب،درمان بختک زدگی،درمان فلج خواب،علت بختک،علت بختک زدگی.بختک زدگی،فلج خواب،درمان بختک زدگی،درمان فلج خواب،علت بختک،علت بختک زدگی.بختک زدگی،فلج خواب،درمان بختک زدگی،درمان فلج خواب،علت بختک،علت بختک زدگی.بختک زدگی،فلج خواب،درمان بختک زدگی،درمان فلج خواب،علت بختک،علت بختک زدگی.بختک زدگی،فلج خواب،درمان بختک زدگی،درمان فلج خواب،علت بختک،علت بختک زدگی.بختک زدگی،فلج خواب،درمان بختک زدگی،درمان فلج خواب،علت بختک،علت بختک زدگی.


روانشناسی خوب از دید متخصصان و مراجعان چگونه است ؟

امروزه نیاز به دانش روانشناسی خوب بیش از هر زمان دیگر ضروری به نظر می‌رسد اما به دلایلی مثل عدم آشنایی بسیاری از مردم با روانشناسی خوب و

هزینه های زیاد جلسات مشاوره مراجعه به روانشناسی خوب، محتاطانه و مخفیانه صورت گیرد.

در جامعه ما متاسفانه به سبب ناآگاهی برخی از مردم، تصورات و باورهای نادرستی درباره بسیاری از مشاغل وجود دارد و این مسئله درباره روانشناسی خوب پررنگ‌تر است

که تعدادی از این باورها ناشی از باورهای غلط گذشته و تعدادی از آن‌ها نیز ناشی از فقر آگاهی و دانش در میان مردم است که البته این باورهای نادرست

در زمینه‌های گوناگون نیز به چشم می‌خورد و زمینه‌ساز بسیاری از کج‌اندیشی‌ها و تصمیم‌های نادرست در زندگی بسیاری از ماست.

برخورداری از سلامت روان و اهمیت دادن به سلامتی خود روانشناس به هر حال با کسانی سر و کار دارد که آن افراد گاهی ممکن است دچار برخی اختلالات روانی یا توهمات و هذیانهای شدید باشند

که باعث رفتارهای غیرمتعارف در آنها می شود و برای درمان به روانشناس مراجعه می کنند

در نتیجه همین قضاوت نشان‌دهنده ناآگاهی مردم نسبت به دانش روانشناسی خوب است و این وظیفه رسانه‌هاست که با تولید برنامه های آموزشی و هنری به

دانش مردم در این زمینه بیفزایند و فرهنگ سازی کنند.

خوشبختانه یا متاسفانه هنگام برخورد با روانشناس، نگاه مردم جامعه در درجه اول به سلامت روانی خود روانشناس است.

این کاملا طبیعی است، چطور می شود به روانشناسی خوب که در کنترل خشم دچار مشکل است و حالت تهاجمی دارد اعتماد کرد،

روان‌شناسان به خاطر اینکه با بیماران روانی بسیاری درگیرند، خود نیز قطعاً از این بیماری‌ها بی‌بهره نخواهند ماند.

به همین سبب، اشخاصی که در بیمارستان‌ها و در بخش مراقبت از بیماران روانی کار می‌کنند،

اگر مراقب خودشان نباشند قطعا‌ به صورت فرسایشی به این بیماری‌ها مبتلا خواهند شد.

در دنیا رسم بر این است که روانشناسی خوب که وارد حرفه ی درمانی میشود در ابتدا مورد تحلیل قرار می گیرد و صلاحیت اخلاقی و

شخصیتی وی تایید می شود امید است در آینده شاهد چنین حرکتی در ایران نیز باشیم.

تصور غلط دیگری که در جامعه ما وجود دارد و برخی افراد آگاهانه و نااگاهانه به آن دامن می زنند این است که روانشناسی خوب یک علم وارداتی و مختص کشورهای غربی است.

همچنین برخی تست‌های کلیشه‌ای روانشناسی که نمی‌تواند به عنوان یک منبع قابل توجه مورد استفاده قرار گیرند.

اگر دقت کرده باشید، در همین کشور خودمان هم برخی مطالب درج شده در برخی از مجلات زرد و تجاری بسیار گمراه‌ کننده‌ هستند و سبب تقویت این احساسات و هجمه ها می شود.

مطالب این نشریات که بعضا هیچ نظارتی بر آن‌ها صورت نمی‌گیرد را به جرات می‌توان از مصادیق بارز تشویش اذهان عمومی جامعه دانست.

چرا که مخاطب آن‌ها عامه مردمند و این نشریات به آن‌ها آگاهی‌هایی فرای واقعیت و نادرست می‌دهند.

معمولا در هر جامعه تعداد روانشناسان کمتر از تعداد افرادی است که نیاز دارند به آن‌ها مراجعه کنند و بهای ارائه خدمات مشاوره هم بالاست و بیمه ها هم از آنها حمایت نمی کنند

بنابراین برخی افراد برای حل مسئله و مشکل خود بجای مراجعه به یک روانشناس خوب بخاطر پرداخت هزینه کمتر به ناچار و

برحسب تبلیغات پر زرق و برق یه برخی روانشناس نماها مراجعه می کنند که شاید نه تنها مجوز این کار را ندارند

بلکه تحصیلات مرتبط را هم نگذارنده اند. افرادی که جلسات روانشناسی برگزار می‌کنند،

و با نام مشاور این افراد گمنام جلساتی را با عناوینی همچون موفقیت صد درصد در ازدواج، روابط شویی، کنترل خشم، اعتمادبه‌نفس در ۱۵ دقیقه و… برگزار می‌کنند.

که صد البته هدف این افراد از برگزاری این کلاس ها سودجویی است نه ارائه خدمت. وقتی در جلسات این افراد شرکت می‌کنید،

حتما باید مبلغ بالایی را هم به عنوان ورودی پرداخت کنید و حتی از دو هفته قبل باید جا برای خود رزرو کنید.

در چند جلسه از این برنامه‌ها که شرکت کنید در می یابید که تنها ویژگی این فرد، خوش‌صحبتی و ادا و تهییج انگیزش است و

هیچ گونه دانشی درباره آن موضوعی که سخنرانی می‌کنند، ندارد. علاوه بر آن، مباحثی که در این جلسات مطرح می‌شوند

را می‌توان به سادگی از کتاب‌های روانشناسی خوب موجود در بازار و یا حتی سایت ها مطالعه کرد و در این صورت کمترین هزینه را متحمل شد.

نکته جالب در این زمینه، استقبال خیره‌کننده‌ای است که مخاطبان از این جلسات می‌کنند. در حال حاضر اینان و نظراتشان به پایه‌ها و اساس امور روانشناسی تبدیل شده‌اند

و متاسفانه فعالیت گسترده‌ای دارند. حتما شما هم پوسترها و آگهی‌های تبلیغاتی آن‌ها را در گوشه و کنار شهر و حتی گاهی در مطبوعات معتبر و صفحات اجتماعی مجازی دیده‌اید.

به علاوه بسیاری از روان‌شناسان ما در کلیشه مانده‌اند و با توجه به اینکه در هر صورت مردم هم دوست دارند از وجود روان‌شناسان و مشاوران در جامعه استفاده کنند،

این کلیشه‌ای کار کردن آنان به روند کارشان لطمه می‌زند.

برخی از روان‌شناسان هم شیوه دارودرمانی دارند و از این واقعیت غافلند که بیشتر مشکلات روان‌شناسی علت رفتاری دارد.

مطمئنا تغییراتی در انتظارات هر کسی به وجود می‌آید و سر و کار داشتن با افراد گوناگون و تجربه در این امر تا اندازه‌ای موثر است.

همین مسائل سبب می‌شود تا گاهی از کار دل‌زده شوید و وقتی در آن کار به نتایج مثبتی می‌رسید، کار دوباره برای شما جذاب می‌شود.

در روانشناسی خوب این ویژگی وجود دارد که هر چه بیشتر به جلو پیش می‌روید، تازه متوجه می‌شوید که کمتر درباره انسان‌ها و رفتار آنان می‌دانید و نمی‌توانید آن طور که باید به آن‌ها کمک کنید.

افرادی که برای مشاوره به روانشناس مراجعه می‌کنند، بسیار پیچیده و با یکدیگر متفاوت و در عین حال جذابند و ناخودآگاه در کار او تنوع ایجاد می‌کنند.

در حال حاضر به خاطر اینکه عده بسیاری در این رشته مشغول به تحصیلند هر سال پایان‌نامه‌های زیادی با موضوعات مختلف ارائه می‌شوند؛

اما متاسفانه دانشگاه آن طور که باید روی این مسائل کار نمی‌کند. از نظر پژوهش‌های خارج از دانشگاه هم بسیار محدودیت وجود دارد .

چون هر کس که از دانشگاه فارغ‌التحصیل می‌شود، بیشتر به درآمدزایی فکر می‌کند تا به پژوهش.

ویژگیهای روانشناسی خوب و مشاور خوب چیست؟

از کجا مطمئن باشم که این روانشناس یا درمانگر همانی است که می تواند مشکل من را حل کند؟

عشق و علاقه شدید به یادگیری

عدم مطالعه و پژوهش برای روانشناسی خوب و تکیه بر دانش دانشگاهی یعنی مرگ این حرفه حساس.

نشان دادن دلسوزی و همدردی

شما به عنوان مراجع و کسی که درخواست کمک دارید کاملا متوجه نحوه برخورد درمانگر خود خواهید شد.

شما به این نکته مهم پی خواهید برد که روانشناس شما عمیقا اظهار همدلی و همدردی با شما دارد یا خیر.

همدلی و همدردی چیزی ورای کلمات و جملات است و در این مورد شما باید با دل و جان خود همدردی را حس کنید .

یک روان‌شناس خوب علاوه بر دارا بودن دانش کافی در زمینه روانشناسی خوب و توانایی بکارگیری آن معلومات تخصصی در روند درمان،

می‌بایست دیدی خالی از قضاوت،پیشداوری و سرشار از درک و همدلی داشته باشد.

این درک و همدلی باید به گونه‌ای باشد که مراجع به راحتی حرف‌ها و مشکلات خود را بیان کند و از مقاومت برای ابراز مشکلات خود بپرهیزد.

در واقع یک متخصص روانشناس خوب می‌بایست رابطه‌ای عمیق اما سالم با افراد برقرار کند؛

تا آنها بستری مناسب برای بیان مشکلات‌شان فراهم ببینند و به او اعتماد کنند.

داشتن مهارتهای ارتباطی قوی

حل شدن مشکلات بسیاری از مراجعین در گرو حل تعارض آنها با خانواده و افراد وابسته است که هرگز نتوانسته اند حرفشان را از طریقی درست به آنها بیان کنند.

گاهی لازم است روانشناس، مداخلاتی در جهت برقرار شدن روابط صحیح میان افراد خانواده، انجام دهد. در این مورد روانشناس خود باید مهارت در برقرای ارتباط موثر را داشته باشد .

 هنر گوش دادن عمیق

روانشناس خوب باید بتواند با تمام وجود حرفهای شما را گوش دهد که این گوش دادن در حرفه رواندرمانی به صورت یک تکنیک آموزش داده میشود.

هر روانشناسی قبل از شروع به کارهای درمانی باید این آموزشها را دیده باش.

پایبند به باورها و ارزش های جامعه

یک روان‌شناس خوب در هر جامعه‌ای که مشغول به ارائه خدمت به افراد جامعه است، نمی‌بایست باورها و اعتقاداتش با اعتقادات مورد قبول در جامعه‌اش بسیار فاصله داشته و کاملاً متفاوت باشد؛

چون ممکن است به جای اینکه کمک حال جامعه باشد، خود باعث اخلال و ایجاد مشکل در جامعه باشد.

همچنین می‌بایست از لحاظ اجتماعی، فرهنگی، بومی، مذهبی و تربیتی جامعه خود را شناسایی کرده و به آیین و رسوم حاکم بر جامعه اِشراف کامل داشته باشد.

طبعاً در این حالت اگر روان‌شناس از فردی ایراد و یا اشکالی بگیرد، به غرض‌ورزی و تعصب تعبیر نخواهد شد. این موضوع خود یکی از خصایص روان‌شناس خوب است.

یک روانشناس خوب باید آگاه و پایبند بر بسیاری از اصول و معیار‌های ارزشی حاکم بر جامعه خود باشد.

به همین دلیل متخصصی که این معیارها را نمی‌شناسد، نمی‌تواند متخصصی خوب و کارآمد برای جامعه خود باشد البته گفتنی‌ست که این متخصص می‌تواند به برخی از رفتارهای جامعه اشکال و ایراد بگیرد.

اما در مجموع می‌بایست ارزش ها و تفکرات حاکم بر جامعه خود را قبول داشته‌ باشد و بپذیرد

بیمار یا مراجع انگیزه کافی برای ادامه درمان و مشاوره را در خلال امر مشاوره حاصل کند.

باید توجه داشت که ادامه درمان رابطه مستقیم با انگیزه فرد دارد.

یعنی فرد مراجعه‌کننده بنا به خواست خود و نه با اجبار دیگران اقدام به کمک و یاری از متخصص کرده باشد. همچنین وقتی فردی به متخصص اطمینان می‌کند،

این موضوع خود زمینه ایجاد انگیزه برای مراجعه بعدی را فراهم می‌کند و فرد مراجعه‌کننده به این اعتقاد می‌رسد که روان‌شناس قادر به حل مشکل وی است.

رازدار باشد و محرم اسرار

زمانی‌که در حال بررسی و حل مشکلات مراجع است، درگیر و دغدغه حل مشکلات شخصی و خانوادگی خود نباشد.

کرامت انسانی مراجعین را حفظ کند و نباید به مراجعین این نگرش را داشته باشد که آنها افرادی فاقد شعور و درک هستند، بلکه با این دید به آنها بنگرند که آنها بیمارند و نیازمند کمک ما.

علاوه بر مطالب بالا به موارد زیر هم توجه کنید:

  • یک روانشناس و مشاور خوب آن است که مراجع با او احساس راحتی و احساس امنیت میکند.

  • روانشناس خوب با حوصله و بردبار است و برای درک مشکل شما عجول نبوده و کم حوصلگی نمی کند.

  • روانشناس خوب باید قابل اعتماد و رازدار باشد.

  • روانشناس خوب یک محقق است و با آخرین اطلاعات روز در ارتباط است. او برای تایید حرفها و توصیه های خود به شما کتابها و سایت های مفید را پیشنهاد میکند چون نمی ترسد شما مچ او را بگیرید.

  • روانشناس خوب در مورد شما قضاوت نمی کند و شما را محکوم یا سرزنش نمیکند.

  • روانشناس و مشاور خوب از حرفهای شما تعجب نمیکند. حتی اگر مرتکب قتل شده باشید.

  • روانشناس خوب شما را آنگونه که هستید می پذیرد. یعنی پذیرش بی قید و شرط دارد.

  • روانشناس خوب دارای مجوز از سازمان بهزیستی کل کشور یا سازمان نظام روانشناسی و مشاوره است.

  • روانشناس خوب شما را نصیحت نمیکند چیزی به نام نصیحت درمانی نداریم.

  • روانشناس خوب با نگاه و قضاوت اخلاقی به گفته های شما نمی نگرد. او یا کشیش نیست.چون قضاوت اخلاقی ناامیدی و احساس گناه ایجاد کرده و بر اضطراب و افسردگی شما فزونی میدهد.

  • روانشناس خوب از استعداد شنوندگی بالایی برخوردار است( شنونده فعال) و به شما اجازه میدهد راحت حرف بزنید.

  • روانشناس خوب باید در بدترین شرایط هم به مراجع خود انگیزه بدهد.

  • روانشناس خوب باید به همه مراجعین بدون در نظر گرفتن سن و سال، خطاها و اشتباهات احترام کامل بگذارد.

ویژگی های شخصی روانشناس خوب از دید متخصصین:

  • روانشناس خوب هویت دارد، آنها می دانند کیستند و از ویژگی های بالقوه خود و آرزوهای خویش مطلع هستند.

  • روانشناس خوب برای خود احترام قائل بوده و به خود احترام می گذارد.آنها به خاطر احساس ارزشمندی و توانمندی خودشان می توانند کمک کنند و کمک بگیرند و دیگران را دوست بدارند.

    انها در حضور دیگران احساس شایستگی می کنند و به دیگران این امکان را می دهند که در حضور آنها احساس قدرتمندی کنند.

  • روانشناس خوب پذیرای تغییر کردن است. اگر آنها از آنچه هستند راضی نباشند تمایل و جرات دارند که اطمینان خاطر از آنچه تا بحال بوده اند را رها کنند .

    آنها در مورد اینکه چگونه دوست دارند تغییر کنند تصمیم می گیرند و برای این تغییر تلاش می کنند.

  • روانشناس خوب تصمیماتی می گیرد که به زندگی کردن کامل کمک کند:آنها خود را قربانی تصمیماتی که گرفته اند نمی دانند و به جای اینکه صرفا وجود داشته باشند می خواهند زندگی کنند.

  • روانشناس خوب اصیل، صادق و رو راست هستند، آنها پشت نقش های خشک یا ظاهر ساختگی پنهان نمی شوند، شخصیت آنها در زندگی خصوصی و کار حرفه ای شان همخوان است.

  • روانشناس خوب شوخ طبع است، آنها قادرند رویدادهای زندگی را سر جای خود ببینند ، آنها در مقابل نقاط ضعف و تناقض های خود موضع خشکی ندارند و می توانند به راحتی به آنها بخندند.

  • روانشناس خوب مرتکب اشتباه می شود ولی می توانند اشتباه خود را بپذیرد، آنها به راحتی از خطای خود نمی گذرند ولی خود را دلمشغول آن خطا نیز نمی کنند.

  • روانشناس خوب عموما در زمان حال زندگی می کند، غم، افسوس، نگرانی و ترس از آینده آنها را به خود مشغول نمی کند بلکه آنها در زمان حال زندگی می کنند.

  • روانشناس خوب از تأثیر فرهنگ آگاه است، آنها نسبت به تفاوتهای منحصر به فردی که از طبقه اجتماعی، نژاد، جهت گیری جنسی و جنسیت ناشی می شود حساس اند.

  • روانشناس خوب علاقه ی صادقانه ای به رفاه دیگران دارد، این علاقه بر احترام، حمایت، اعتماد و ارزش قائل شدن واقعی برای دیگران استوار است.

  • روانشناس خوب از مهارتهای میان فردی مؤثری برخوردارند، آنها بدون اینکه درگیر روابط با دیگران شوند می توانند به دنیای آنان وارد شده و در مورد اهداف مورد توافق دو طرف کار کنند.

  • روانشناس خوب عمیقا از کارشان معنی به دست می آورند، پاداشهایی که با کار کردن بدست می آورند برایشان بسیار با معنا و پر ارزش است ولی برده کار نیز نیستند.

  • روانشناس خوب پرشور است، انها جرأت دنبال کردن رویا ها و شور و هیجان خود را دارند و بسیار پر انرژی هستند.

  • روانشناس خوب می تواند مرزهای رابطه سالم را حفظ کند، آنها در جلسه درمان کاملا با مراجع خود همراه هستند ولی مشکلات مراجع خود را در ساعات فراغت خود با خویش حمل نمی کنند

  • نقل از سایت drshaghayeghdarwishi
  • کلمات کلیدی=دکتر روانشناس خوب در تهران.روانشناس خوب در غرب تهران.بهترین دکتر روانشناس در تهران.بهترین روانشناس در آریاشهر.بهترین روانشناس در صادقیه.بهترین دکتر روانشناس در غرب تهران.بهترین روانشناس در شمال تهران.بهترین دکتر روانشناس در سعادت آباد.دکتر روانشناس خوب در تهران.روانشناس خوب در غرب تهران.بهترین دکتر روانشناس در تهران.بهترین روانشناس در آریاشهر.بهترین روانشناس در صادقیه.بهترین دکتر روانشناس در غرب تهران.بهترین روانشناس در شمال تهران.بهترین دکتر روانشناس در سعادت آباد.دکتر روانشناس خوب در تهران.روانشناس خوب در غرب تهران.بهترین دکتر روانشناس در تهران.بهترین روانشناس در آریاشهر.بهترین روانشناس در صادقیه.بهترین دکتر روانشناس در غرب تهران.بهترین روانشناس در شمال تهران.بهترین دکتر روانشناس در سعادت آباد.دکتر روانشناس خوب در تهران.روانشناس خوب در غرب تهران.بهترین دکتر روانشناس در تهران.بهترین روانشناس در آریاشهر.بهترین روانشناس در صادقیه.بهترین دکتر روانشناس در غرب تهران.بهترین روانشناس در شمال تهران.بهترین دکتر روانشناس در سعادت آباد.کتر روانشناس خوب در تهران.روانشناس خوب در غرب تهران.بهترین دکتر روانشناس در تهران.بهترین روانشناس در آریاشهر.بهترین روانشناس در صادقیه.بهترین دکتر روانشناس در غرب تهران.بهترین روانشناس در شمال تهران.بهترین دکتر روانشناس در سعادت آباد.دکتر روانشناس خوب در تهران.روانشناس خوب در غرب تهران.بهترین دکتر روانشناس در تهران.بهترین روانشناس در آریاشهر.بهترین روانشناس در صادقیه.بهترین دکتر روانشناس در غرب تهران.بهترین روانشناس در شمال تهران.بهترین دکتر روانشناس در سعادت آباد.دکتر روانشناس خوب در تهران.روانشناس خوب در غرب تهران.بهترین دکتر روانشناس در تهران.بهترین روانشناس در آریاشهر.بهترین روانشناس در صادقیه.بهترین دکتر روانشناس در غرب تهران.بهترین روانشناس در شمال تهران.بهترین دکتر روانشناس در سعادت آباد.دکتر روانشناس خوب در تهران.روانشناس خوب در غرب تهران.بهترین دکتر روانشناس در تهران.بهترین روانشناس در آریاشهر.بهترین روانشناس در صادقیه.بهترین دکتر روانشناس در غرب تهران.بهترین روانشناس در شمال تهران.بهترین دکتر روانشناس در سعادت آباد.



میانسالی و بحران آن اغلب نقطه عطفی در زندگی افراد محسوب می‌شود. مسیر تا قله کوه پیموده شده و منظره آنسو ناآرام است. همانطور که ویکتور هوگو می‌گوید: چهل سالگی پیری دوره جوانی است، پنجاه‌سالگی جوانیِ دوره پیری.»

مطالعات نشان می‌دهد اکثریت مردم به بحران میانسالی» باور دارند و آن را واقعی می‌دانند و تقریباً نیمی از بزرگسالانِ بالای ۵۰‌سال مدعی هستند این بحران را داشته‌اند. اما آیا واقعا چنین چیزی حقیقت دارد؟

شواهدِ خوبی وجود دارد که نشان می‌دهد کاهشِ رضایت از زندگی در دوران میانسالی واقعی است. مطالعاتی که بروی جمعیت‌ها انجام شده است نشان می‌دهد هم ن و هم مردان کمترین حد از رضایت از زندگی را در دوران میانسالی گزارش کرده‌اند.

تحقیقی که توسط مؤسسه کار، درآمد و مسکنِ ملبورن در استرالیا انجام شده است، نشان می‌دهد کمترین حد از رضایت از زندگی در سن ۴۵‌سالگی گزارش شده و اداره آمار استرالیا نیز سنین بین ۴۵ تا ۵۴ سالگی را غم‌انگیز‌ترین دوران زندگی افراد توصیف کرده است.

ممکن است دوران میانسالی برای افراد مختلف جا‌به‌جا شود؛ اما شواهد اندکی وجود دارد که نشان دهد این دوران معمولاً دورانی بحرانی و غم‌آلود است.

اگر بخواهیم از منظر روانشناسی به این ماجرا نگاه کنیم، باید بگوییم امور زندگی در این دوره به‌سوی بهتر‌شدن میل می‌کنند. در این دوران توجه ما از مدت زمانی که طی کرده‌ایم به مدت زمان باقی‌مانده معطوف می‌شود و این کار به فرایند قضاوت نیازمند است.

بحران میانسالی چیست

میانسالی چه زمانی است؟

به‌وضوح دلایل زیادی برای نیتی از زندگی در دوران میانسالی وجود دارد. اما آیا بحران میانسالی واقعی است یا بیشتر از آنکه بر مبنای ادله علمی و شواهد تجربی باشد، تلقینی است؟ دلیل خوبی برای تردید وجود دارد.

نخست آنکه، نمی‌توان به‌آسانی گفت: بحران میانسالی دقیقاً در چه سنی رخ می‌دهد. مفهوم میانسالی بسیار کشسان است و با مسن‌تر شدن ما تغییر می‌کند. یک مطالعه نشان داد جوان‌تر‌ها تصور می‌کنند میانسالی از ۳۰‌ سالگی آغاز می‌شود و تا ۵۰‌ سالگی ادامه دارد؛ در‌حالیکه افراد بالای ۶۰‌ سال، میانسالی را اواخر ۳۰ تا اواسط ۵۰ تصور می‌کردند.

در مطالعه‌ای که در آمریکا انجام شد، یک‌-سوم از افرادی که در دهه هفتم زندگی بودند خودشان را میانسال می‌دانستند. این پژوهش با یافته‌های پژوهش دیگری که نشان داد افراد تمایل دارند خود را یک دهه از زندگی شناسنامه‌ای‌شان جوان‌تر احساس کنند، همسو بود.

سؤال اصلی این است که آیا میانسالی فارغ‌از‌اینکه چه سنی را شامل شود، زمانی است که تمام بحران‌های زندگی در آن بر سر فرد آوار می‌شود؟

پاسخ یک مطالعه به این سؤال خیر» است. این مطالعه نشان می‌دهد بحران‌های خود-گزارش‌شده به‌سادگی با افزایش سن رایج‌تر می‌شوند. بطور‌مثال، درحالیکه ۴۴‌درصد از افراد در دوران ۲۰‌سالگی در زندگی‌شان بحران‌هایی داشتند؛ ۴۹‌درصد از افراد در دوران ۳۰ سالگی و ۵۳‌درصد در دوران ۴۰‌سالگی بحران گزارش کرده بودند.

در مطالعه دیگر، هر چه سن مشارکت‌کنندگان بالاتر می‌رفت، سنی که آن‌ها بحران میانسالی را گزارش می‌کردند نیز افزایش می‌یافت. افرادِ بالای ۶۰‌سال بحران‌های خود را در سن ۵۳‌سالگی تجربه کرده بودند؛ درحالی‌که افراد در دوران ۴۰‌سالگی، بحران خود را در سن ۳۸‌سالگی پشت سر گذاشته بودند.

به‌این‌ترتیب می‌توان استلال کرد بحران میانسالی، به‌معنی بحرانی که فقط در دوران میانسالی رخ می‌دهد، موضوعیت ندارد، این بحران‌ها می‌توانند خیلی قبل از میانسالی یا خیلی بعد از آن وجود داشته باشند.

نظریه‌پردازان درباره بحران میانسالی چگونه فکر می‌کنند؟

روانکاور، الیوت ژاک، که واژه بحران میانسالی» را در سال ۱۹۶۵ ابداع کرد، فکر می‌کرد بحران میانسالی نشانی از سر‌زدنِ آفتابِ مرگ است. او نوشت: مرگ، به‌جای آنکه مفهومی عمومی یا حتی رویدادی تجربه‌شده در مورد از دست رفتنِ یک فرد برای فرد دیگر باشد، یک مسئله شخصی است.»
 

-شکست عاطفی و نحوه تحمل آن.
===================
یک روانشناس درباره وابستگی و چگونگی تحمل شکست‌های عاطفی‌ توضیحاتی داد.

پ.ف. روانشناس و مشاور خانواده درباره چگونگی تحمل شکست عاطفی اظهار کرد: اغراق آمیز نیست اگر وابستگی در روابط انسانی را رایج‌ترین نوع اعتیاد بدانیم، چراکه اکثر افرادی که برای شکست‌های عاطفی‌ به مراکز مشاوره مراجعه می‌کنند، تجربیات مشابهی دارند.

این روانشناس بیان کرد: فرآیند درمان شکست عاطفی متفاوت است و نسخه کلی برای آن وجود ندارد، در واقع این افراد نه اعتماد به نفس بلکه از فقدان عزت نفس رنج می‌برند.

وی با بیان اینکه افراد باید به کلیت زندگی شان نگاهی دوباره کنند و تمام بدرفتاری، تنها رها شدن‌ها و سرزنش‌های دیگران را مرور کنند، افزود: این افراد اگر واقعا قصد دارند که از چرخه باطل بدرفتاری و آسیب به خود بیرون بیایند، باید همه زندگی را بررسی و مشکلات را مشخص کنند، بعد از آن تازه می‌توانند فکری به حال مشکلات خود کنند و یاد بگیرند رویکردشان باید حل مسئله باشد.

فرنودیان گفت: گاهی به نوعی متوجه می‌شویم که چه وقت رابطه‌مان رو به پایان است، اما بیشتر وقت‌ها این حادثه آنقدر برایمان سخت و سنگین است که به روی خودمان نمی‌آوریم و گویی می‌خواهیم کنترل را در رابطه به دست گیریم، ما این را از درونمان احساس می‌کنیم و ناخودآگاه شروع به دست و پا زدن می‌کنیم که البته در خیلی از موارد، بیشتر باعث غرق شدنمان می‌شود.

این روانشناس ادامه داد: افراد تنها برای اینکه تنها نشوند و مجبور نباشند، روز‌های خاص را به تنهایی سپری می‌کنند و برای اینکه با پیامد‌ها مواجهه نشوند بیشتر دست و پا می‌زنند و با خودشان فکر می‌کنند که رابطه خوبی نیست، اما از هیچی بهتر است».

وی با بیان اینکه ما در نادیده گرفتن علائم هشدار دهنده و گول زدن خودمان در خصوص اینکه همه چیز خوب است، استعداد شگرفی داریم، اضافه کرد: افراد باید بدانند که احساس درونشان را خفه نکنند و گریه کنند، همچنین در سطوح اولیه از جدایی احتمال دارد حس بی هدفی به افراد دست دهد.

فرنودیان تصریح کرد: از تبدیل شدن غم و ناراحتی خود به خشم خودداری کنید، بخشی از احساس شما خشم است، اما نباید تمامی احساس درد درونی و قلب شکسته شما با خشم و عصبانیت پوشیده شود، در واقع خشم متعادل از آسیب رسیدن به شما جلوگیری می‌کند و انرژی‌های درونی شما را در جهت مناسبی کنترل می‌کند.

این روانشناس با تأکید بر اینکه با دوست صمیمی خود حرف بزنید، ادامه داد: گفتن تمام اتفاقات رخ داده و احساسات درونی راهی مناسب برای رهاسازی شماست، همچنین انتخاب فردی که شما این احساسات را برایش بیان می‌کنید می‌تواند مهم باشد، شخصی که قدرت تشخیص شرایط حال شما و تصمیم‌گیری در رابطه با نوع بیان در همدردی و راهنمایی شما را دارد، گزینه مناسبی است.

وی بیان کرد: باید برخوردهایتان را با دوستان مشترک محدود کنید، نیاز نیست کار و یا مسیر زندگی‌تان در تحصیل را به خاطر برخورد‌های احتمالی با او ترک کنید، اما به یاد داشته باشید که سراغش را از هیچ کسی نگیرید.

فرنودیان با بیان اینکه از چک کردن صفحه‌های شخصی او مانند فیسبوک، تلگرام، اینستا و . خودداری کنید، اضافه کرد: در صورتی که وسوسه می‌شوید و هر روز حساب‌های صفحات اجتماعی مرتبط با او را بررسی می‌کنید، با قطع کردن ارتباط مشترک (unfollow) با عزمی جدی فراموش کردن را ادامه دهید.

این روانشناس خاطرنشان کرد: حتما موقعیت‌ها و فضا‌های جدید و سفر را تجربه کنید و از گوش دادن به آهنگ‌هایی که خاطرات را زنده می‌کنند و دیدن عکس‌های مشترک در ابتدای جدایی خودداری کنید.

 

منبع: باشگاه خبرنگاران جوان


دوست دارید بدانید در دیدار با دختر مورد علاقه‌تان چگونه خود را وابسته و نیازمند جلوه ندهید؟ با ما همراه باشید تا بگوییم چگونه وابسته و نیازمند نباشید و در عوض کاری کنید که دختر مورد علاقه‌تان به شما بیشتر علاقه‌مند شود.

اول باید ببینیم تعریف وابسته و نیازمند» بودن یا به زبان عامیانه‌تر آویزان بودن» چیست.

این تعریف در حوزه‌ی روابط زن و مرد کمی حساس‌تر می‌شود. در یک رابطه، وابسته و نیازمند بودن یعنی اینکه شما مدام احساس تردید داشته باشید و نگران این باشید که مبادا طرف مقابل‌تان به شما علاقه‌مند نباشد یا ترک‌تان کند. بر اساس این طرز فکر و حس تردید، ممکن است دست به کار‌هایی بزنید که بعد‌ها تأسف به جا بگذارد.

مثلاً با کسی بمانید و رابطه‌تان را ادامه دهید که احترامی برای‌تان قائل نیست و شما صرفاً به این علت با او مانده‌اید که خیلی زیباست یا شما از تنها ماندن می‌ترسید.

اما بدترین قسمت ماجرا این است که نیازمند و وابسته یا همان آویزان بودن باعث می‌شود حتی یک سری از چیز‌های خوب نیز تخریب شوند. زیرا زنی که شما بیش از حد به او وابسته‌اید، جور دیگری به شما نگاه می‌کند. خیلی زود به جایی می‌رسید که زن مورد علاقه‌تان دیگر شما را به عنوان یک مرد مستقل و با اعتماد بنفس نمی‌بیند و دیگر آن کسی نیستید که زمانی می‌خواست.

این اتفاق در بیشتر مواقع زن را وادار به ترک رابطه می‌کند.

این ماجرا‌ها برای‌تان آشناست؟ پس وقت آن است که این سیکل معیوب را بشکنید. در این مطلب با ما همراه باشید تا به شما بگوییم چگونه وابسته و نیازمند نباشید و در عوض کاری کنید که دختر مورد علاقه‌تان به شما بیشتر و بیشتر علاقه‌مند شود.

پیش از هر چیز باید بدانید نشانه‌های وابسته و نیازمند» بودن چیست

آویزان» بودن در یک رابطه باعث می‌شود این ویژگی‌تان را به روش‌های گوناگونی بروز دهید. دانستن تمام این راه و روش‌ها قدم بسیار مهمی به سمت تغییر است.

مدام از او می‌پرسید چه می‌کند و کجاست و .

این طبیعی است که برای تعیین زمانی برای ملاقات از دختر مورد علاقه‌تان در مورد برنامه‌هایش بپرسید یا بعد از چند روز بی‌خبری، چنین سوال‌هایی از او بکنید، اما آیا واقعاً لازم است هر ساعت بدانید کجاست و چه می‌کند؟ شاید تصور کنید این نشان‌دهنده‌ی علاقه و توجه شماست، اما طرف مقابل‌تان چنین فکری نمی‌کند، در عوض فکر می‌کند شما مدام در حال کنترل او هستید.

زیاد از او تعریف و تمجید می‌کنید

اگر زیاد از زن مورد علاقه‌تان تعریف کنید، نیازمند جلوه خواهید کرد. اگر آنقدر از محاسنش بگویید و هر لحظه او را در تحسین‌های‌تان غرق کنید تا حدی که تکراری شود باید از خودتان بپرسید: آیا واقعاً دارید سعی می‌کنید کاری کنید که بیشتر دوست‌تان داشته باشد؟!».

مثل حسود‌ها رفتار می‌کنید

اگر دختر مورد علاقه‌تان بگوید قرار است با کسی جایی برود، شاید شما عصبی و پریشان شوید. یا اگر حرف خوبی در مورد مرد دیگری بزند ممکن است شما برآشفته شوید و اعتراض کنید. خیلی وقت‌ها چنین واکنش‌هایی نشان‌دهنده‌ی ضعف اعتماد بنفس و حس شک و تردید است.

مسائل شخصی‌تان را بیش از حد با او درمیان می‌گذارید

 

شاید تنها دو سه بار با او بیرون رفته باشید و دیدار کرده باشید، اما طی همین مدت، شخصی‌ترین مسائل‌تان را با او مطرح کرده باشید. چند لحظه چشمان‌تان را ببندید و سعی کنید به یاد بیاورید وقتی در مورد مسائل خصوصی‌تان حرف می‌زدید واکنش او چه بوده است.

آیا سوال‌هایی از شما می‌پرسید که تشویق‌تان کند به حرف‌های‌تان ادامه دهید یا اینکه تا حدودی متعجب و شگفت زده از رفتار شما بود؟ بیش از اندازه در مورد مسائل شخصی حرف زدن یک نوع تحسین و تعریف بیش از اندازه است و راهی است که خیلی از افراد سعی می‌کنند دیگران را وادار به دوست داشتن خود کنند. البته این رفتار یکی از بارزترین نشانه‌های آویزان» بودن است.

مدام با او تماس می‌گیرید یا به او پیام می‌دهید

روزی چند بار به دختر مورد علاقه‌تان پیام می‌دهید یا با او تماس می‌گیرید؟ او چند بار جواب‌تان را می‌دهد؟ هر بار به این امید که گوشی را بردارد تماس می‌گیرید، اما به نتیجه نمی‌رسید؟ انرژی و وقت‌تان را صرف کاری می‌کنید که دختر مورد علاقه‌تان را از شما دور خواهد کرد.

کاری می‌کنید که به او احساس گناه و تقصیر بدهید

فرض کنید او نمی‌تواند با شما به نمایشگاه نقاشی بیاید، چون قرار است دوستش را به فرودگاه برساند. با وقار و خوشرویی می‌پذیرید یا اینکه اندوهگین و معترض به او می‌گویید که فرصتی به این خوبی را از شما می‌گیرد و حس بدی به شما می‌دهد و توجهی به خواسته‌ها و احساسات شما ندارد؟ احساس گناه دادن به طرف مقابل هرگز در بلند مدت جواب نمی‌دهد.

نظرات دیگران را به نفع خودتان جمع می‌کنید

آیا از آن دسته مرد‌هایی هستید که عقاید و نظرات دیگران را جمع می‌کنید و سپس به زن مورد علاقه‌تان می‌گویید که همه طرف شما هستند؟ اگر زیاد از این جمله استفاده می‌کنید که من از همه سوال کردم و همه مثل من فکر می‌کردند»، پس سعی دارید طرف مقابل‌تان را وادار کنید کاری کند که شما می‌خواهید و این به شما احساس امنیت می‌دهد.

قهر می‌کنید

شاید از آن آدم‌هایی هستید که با هر چیز ناخوشایندی فوراً قهر می‌کنند. به علامت قهر، جواب پیام‌ها را ندادن یا روبرگرداندن شاید یکی دو بار جواب بدهد و طرف مقابل‌تان را وادار به واکنشی کند که احتمالا می‌خواهید، اما راه حلی بسیار فوری، سطحی و بی‌ارزش است.

 

حالا که متوجه شدید نشانه‌های وابسته بودن در یک رابطه چیست می‌توانید تکنیک‌هایی را برای تغییر رفتار و طرز فکرتان به کار ببرید که خیلی از آن‌ها واقعا ساده‌اند:

بیشتر به او گوش بدهید

آدمی که زیاد از حد وابسته و آویزان است معمولاً بیشتر به خودش توجه دارد. ممکن است شما به دنبال کسی باشید که بیقراری درون‌تان را آرام کند، چون احساس تنهایی یا تردید می‌کنید. در عوض سعی کنید بیشتر روی شناخت طرف مقابل‌تان و گوش دادن به او تمرکز کنید.

وقتی تمام فکرتان مشغول تردید‌هایی است که دارید نمی‌توانید به خوبی متوجه شوید با چه کسی دیدار می‌کنید و اگر هم طرف مقابل‌تان توجهی که به دنبالش هستید را به شما بدهد، فقط تائیدی بر احساس ضعف شما در این رابطه خواهد بود.

چگونه باید این اتفاق را متوقف کنید؟ با تمرین ِ گوش دادن» شروع کنید. اگر با توجه بیشتری به حرف‌های دختر مورد علاقه‌تان گوش دهید، ماجرا‌هایی که بین شما دو نفر روی می‌دهد به سرعت تغییر خواهد کرد.

با این کار نه تنها تمرکز از روی احساس نیاز شما» برداشته می‌شود بلکه شما نیز به شناخت بهتری از طرف مقابل‌تان دست پیدا می‌کنید و می‌توانید بررسی کنید آیا او واقعا کسی هست که به دنبالش هستید.

برای اینکه به زن مورد علاقه‌تان واقعا گوش بدهید نکات زیر را به یاد داشته باشید: از او زیاد سوال بپرسید. اگر از شما سوالی کرد فقط بر اساس همان چیزی که پرسیده جواب بدهید، نه چیزی که منتظرید از او بشنوید یا فراتر از سوال او. کلامش را قطع نکنید. طولانی حرف نزنید و داستان تعریف نکنید. زیاد از خودتان نگویید

اگر سعی کنید بیشتر گوش دهید تا اینکه حرف بزنید، می‌توانید دختر مورد علاقه‌تان را بهتر بشناسید و به عنوان یک انسان واقعی ببینید نه به عنوان کسی که می‌خواهید از او برای جواب دادن به احساس نیاز و وابستگی‌تان استفاده کنید.

مدیتیشن کنید

 

مدیتیشن یک نوع سرمایه گذاری است، پس باید کمی صبر کنید تا نتیجه‌اش را ببینید. تنها ۵ تا ۱۰ دقیقه در روز کافیست تا مدیتیشن را تمرین کنید و تفاوت را ببینید. روش‌هایی که مدیتیشن به شما کمک می‌کند به مرور زمان کمتر احساس ضعف و نیازمند بودن بکنید به شما می‌گوییم:کمتر واکنش نشان خواهید داد.

مطالعه‌ای جدید دریافته که تنها ۲۰ دقیقه مدیتیشن می‌تواند واکنش‌های هیجانی‌تان را تنظیم کند تا به محرک‌های منفی کمتر واکنش نشان بدهید. یعنی بهتر می‌توانید خونسردی‌تان را حفظ کنید و کم کم احساس تردیدتان برطرف خواهد شد خودتان را بهتر خواهید شناخت.

مدیتیشن می‌تواند به شما احساس شناخت نسبت به خودتان بدهد که قبلا نداشتید. مدیتیشن می‌تواند کمک‌تان کند متوجه جزئیات ریز در هیجانات خود شوید، بنابراین می‌توانید قبل از اینکه احساس نیاز و ضعف‌تان تبدیل به رفتاری بد شود و رابطه‌تان را خراب کند، آن را مهار نمایید وقتی با دختر مورد علاقه‌تان هستید بیشتر در لحظه حضور دارید و لذت می‌برید.

مدیتیشن به طور منظم می‌تواند مانع شود که درگیر احساسات و افکار خودتان شوید و زمانی که در کنار دختر مورد علاقه‌تان هستید، از بودن با او بیشتر لذت ببرید.

علت وابستگی و احساس نیازتان را بررسی کنید

آیا گاهی تعجب می‌کنید که این همه احساس وابستگی و ضعف و نیاز از کجا ناشی می‌شود؟ روانشناسان می‌گویند دوران کودکی شما می‌تواند علت این ویژگی‌تان در روابط باشد.

نحوه‌ی پاسخ والدین شما به نیازهای‌تان در دوران کودکی تأثیر زیادی در شیوه‌ی وابستگی‌تان در دوران بزرگسالی دارد:

اگر نیازهای‌تان به عنوان یک کودک به خوبی برآورده می‌شده است پس به طور کلی آدمی هستید که در روابط می‌توانید به طرف مقابل‌تان اعتماد کنید.

اگر پدر و مادرتان در پاسخ به نیاز‌های شما به عنوان یک کودک، واکنش منفی نشان می‌دادند پس حالا به عنوان یک بزرگسال از نزدیک شدن به دیگران و صمیمی شدن با آن‌ها می‌ترسید و اجتناب می‌کنید.

اگر پدر و مادر شما پاسخ‌های غیرقابل پیش بینی به نیاز‌های شما به عنوان یک کودک می‌دادند پس حالا به عنوان یک بزرگسال در روابط تان احساس تردید دارید و نیازمندانه رفتار می‌کنید، یعنی در واقع دچار نوعی اضطراب در روابط هستید.

روابط اجتماعی‌تان را گسترش دهید 

اجازه ندهید زنی که با او آشنا شده‌اید و مورد علاقه‌ی شماست تنها سرگرمی‌تان باشد. البته این روز‌ها با توجه به مشغله‌های زیادی که وجود دارد به سختی می‌توان فرصتی برای دیدار با دوستان و روابط اجتماعی بیشتر پیدا کرد. اما اگر سعی کنید روابط تان تنها محدود به زن مورد علاقه‌تان نشود، کمتر هم احساس وابستگی و نیازمند بودن خواهید کرد، زیرا در شرایطی قرار نمی‌گیرید که فکر کنید اعتماد بنفس و انگیزه‌های شما فقط در یک نفر خلاصه شده است.

شما می‌توانید برای روز‌های آزادتان برنامه ریزی کنید تا علاوه بر دیدار با فرد مورد علاقه‌تان با دوستان و آشنایان نیز دیدار‌هایی داشته باشید.

باشگاه بروید و تمرینات بدنسازی را جدی دنبال کنید

بعد از پایان تمرینات، تنها کسی که به او فکر می‌کنید خودتان هستید، زیرا سعی دارید بدن‌تان را بعد از تمرینات سنگین، ریکاوری کنید. وقتی به خانه می‌رسید تنها چیزی که می‌خواهید یک دوش آب گرم و سپس استراحت کردن است. اگر ذهن‌تان درگیر تمرینات سخت و پیشرفت در روند بدنسازی‌تان باشد، دیگر نگران پیام دادن به فرد مورد علاقه‌تان و اینکه چه زمانی جواب بدهد و چه بگوید و . نخواهید بود.

منبع=سایت خبر فوری و تشکر از این سایت خوب.

 


از ۲۳.۶درصد افرادی که در گروه ۱۵ تا ۶۴ساله نیازمند مداخله روانپزشکی شناخته شده‌اند، ۱۲.۷ درصد دارای اختلال افسردگی و ۱۴.۶ درصد دارای اختلالات اضطرابی هستند.

علی اسدی، معاون دفتر سلامت روانی، اجتماعی و اعتیاد وزارت بهداشت با اشاره به پیمایش ملی سلامت روان در سال ۹۰، گفت: طبق این پیمایش که جمعیت هدف افراد ۱۵ تا ۶۴ ساله بودند، مشخص شد که ۲۳.۶ درصد افراد جامعه نیاز به دریافت خدمات روانپزشکی دارند. البته این عدد نمی‌تواند نگران کننده باشد؛ چراکه آمار و ارقام اکثر کشورها به همین منوال است.

پیمایش سلامت روان در سال جاری

وی در ادامه با اشاره به اینکه پیمایش‌های ملی در سطح کشور هر پنج سال یا هفت سال یکبار اتفاق می‌افتد، افزود: پیمایش دوم سلامت روان در سال جاری در دست اجرا است. البته شاید در طول این مدت پیمایش‌های دیگری صورت گرفته باشد اما، ارقام به دست آمده از این پیمایش‌ها از آنجا که در سطح ملی نیست، نمی‌تواند مرجعی برای قضاوت باشد.

۲۳.۶ درصد ۱۵ تا ۶۴ ساله‌ها نیازمند مداخلات روانپزشکی

آمار ن بیشتر از مردان

معاون دفتر سلامت روانی، اجتماعی و اعتیاد وزارت بهداشت ادامه داد: از ۲۳.۶درصد افرادی که در گروه ۱۵ تا ۶۴ساله نیازمند مداخله روانپزشکی شناخته شده‌اند، ۱۲.۷ درصد دارای اختلال افسردگی و ۱۴.۶درصد دارای اختلالات اضطرابی هستند که در هر دو دسته آمار ن نسب به مردان بیشتر است.

وی با اشاره به اینکه اختلالات اضطرابی گروه گسترده‌ای را در بر می‌گیرند، تصریح کرد: به همین علت شایع‌ترین اختلال روانی، اختلالات افسردگی است. از طرف دیگر، موضوع بسیار حائز اهمیت برای دست‌اندرکاران سلامت کشور، توجه به افرادی است که در این پیمایش فاقد اختلال و سالم شناسایی شده‌اند. ارائه خدمات کنترلی به این افراد می‌تواند به عدم افزایش آمار مبتلایان به اختلالات روانی کمک کند.

اسدی در خصوص نحوه ارائه خدمات به گروه ۲۳.۶درصدی شناسایی شده که نیازمند مداخلات روانپزشکی هستند، افزود: پس از اجرای طرح تحول سلامت برای این افراد بسته‌های خدمتی ویژه با حضور روانشناسان، کارشناسان ارشد سلامت روان و. در نظر گرفته شد که با غربالگری صورت گرفته تاکنون حدود هفت درصد جمعیت موردنظر به مراکز ما مراجعه کرده‌اند. قطعا این طرح نیاز به کار و ورود نیروهای روانشناس بیشتر دارد و اجرای بهتر آن منوط به تامین سایر منابع مورد نیاز است. طرح برنامه نیازمند زمان بیشتری بوده و وزارت بهداشت به عنوان یک استراتژی بلندمدت به آن نگاه می‌کند.

ضرورت ارایه خدمات پیشگیرانه به افراد سالم

وی با تاکید بر وم ارائه خدمات پیشگیرانه به افراد سالم، ادامه داد: ما بر موضوعات پیشگیری اولیه کار کرده‌ایم و تمرکزمان بر آموزش‌های پایه شامل مهارت‌های ارتباطی، کنترل استرس، مدیریت خشم، مهارت حل مسئله، مهارت فرزندپروری، آموزش پیشگیری از مصرف موادمخدر، آموزش پیشگیری از خشونت علیه کودکان و. است. با ارائه اینگونه خدمات به دنبال افزایش دانش و سواد سلامت روان میان مردم هستیم تا بدون نگرانی از هزینه‌ها و به طور کاملا رایگان جهت دریافت خدمات بهداشتی سلامت روان به مراکز جامع ارائه خدمات ما مراجعه کنند.

اسدی در خصوص اظهاراتی مبنی بر آغاز ۵۰ درصدی اختلالات روانی از سنین زیر ۱۴ سال که از سوی معاون اجتماعی سازمان بهزیستی بیان شده بود، گفت: بنده رفرنسی از این آمار یاد شده ندارم اما، احتمال آغاز اختلالات اوتیسم، بیش‌فعالی، اختلال رفتاری و اضطرابی و. در سنین یاد شده وجود دارد. در همین زمینه دو بسته خدمتی دو تا ۱۲ سال و ۱۲ تا ۱۷ سال از سوی کارشناسان حوزه بهداشت روان به خانواده‌ها و نوجوانان ارائه می‌دهیم.

ارایه بسته خدمتی "نوجوان سلام" به ۱۲ تا ۱۷ ساله‌ها

وی در ادامه در خصوص نوع خدمات ارائه شده در بسته‌های مذکور، تصریح کرد: آموزش فرزندپروری و شناسایی بروز مشکل در فرزندان دو تا ۱۲ ساله و بسته رویکردی نوجوان سالم شامل کنترل عدم مصرف دخانیات و . به خانواده‌ها و نوجوان ۱۲ تا ۱۷ ساله ارائه می‌شود.

سرانجام اختصاص ۱۰درصد تخت‌های بیمارستان‌های جنرال به بیماران روانپزشکی

معاون دفتر سلامت روانی، اجتماعی و اعتیاد وزارت بهداشت با اشاره به قانونی مبنی بر ارائه ۱۰درصد تخت‌های بیمارستان‌های جنرال به بیماران اعصاب و روان، گفت: از آنجایی که بیماری‌های روانپزشکی نسبت به اعمال جراحی، سودی برای بیمارستان ندارد، اندکی نسبت به اجرای این طرح مقاومت وجود داشت که خوشبختانه از سال ۹۵ تا ۹۷ با همکاری معاون درمان وقت وزارت بهداشت، در برخی مناطق دور افتاده اقدام به خرید حدود ۱۲۰۰ تخت روانپزشکی و در برخی مناطق نیز که مراجعین کمتری داشتند اقدام به تغییر کاربری تخت‌ها دادیم تا این تخت‌ها به بیماران اعصاب و روان اختصاص یابد. البته همواره رویکرد ما درخصوص درمان این بیماران، درمان سرپایی است.

طرح سراج» برای بیماران روانپزشکی

وی در پایان با اشاره به طرح سراج» که طرحی برای ارائه خدمات به افراد دارای اختلالات روانپزشکی است، گفت: این طرح به صورت پایلوت در دو استان کرمان و آذربایجان شرقی آغاز به کار کرد و هدف آن ارائه خدمت به بیمارانی است که سابقه بستری به واسطه اختلال روانپزشکی دارند. در این طرح روانپزشک، مددکار اجتماعی، روانپزشک، ‌پزشک عمومی و . فعالیت می‌کنند و در نظر داریم در سایر استان‌ها نظیر زنجان، ‌ کردستان، یزد، مازندران و تهران نیز این طرح را اجرایی کنیم. تاکنون اقدامات مقدماتی نظیر آموزش نیروی انسانی و تعبیه فضای فیزیکی صورت گرفته است و این طرح با همکاری فرمانداری‌ها قابل اجرا خواهد بود.

کلمات کلیدی جهت جستجو=بیماریهای روانی.امار بیماریهای روانی.درصد بیماریهای روانی در ایران.بیماریهای روانی در ایران.تعداد بیماران روانی در ایران.وضع بیماریهای روانی در ایران.بیماریهای روانی.امار بیماریهای روانی.درصد بیماریهای روانی در ایران.بیماریهای روانی در ایران.تعداد بیماران روانی در ایران.وضع بیماریهای روانی در ایران.بیماریهای روانی.امار بیماریهای روانی.درصد بیماریهای روانی در ایران.بیماریهای روانی در ایران.تعداد بیماران روانی در ایران.وضع بیماریهای روانی در ایران.بیماریهای روانی.امار بیماریهای روانی.درصد بیماریهای روانی در ایران.بیماریهای روانی در ایران.تعداد بیماران روانی در ایران.وضع بیماریهای روانی در ایران.بیماریهای روانی.امار بیماریهای روانی.درصد بیماریهای روانی در ایران.بیماریهای روانی در ایران.تعداد بیماران روانی در ایران.وضع بیماریهای روانی در ایران.بیماریهای روانی.امار بیماریهای روانی.درصد بیماریهای روانی در ایران.بیماریهای روانی در ایران.تعداد بیماران روانی در ایران.وضع بیماریهای روانی در ایران.


نتایج یک پژوهش جدید نشان داد که ن در به خاطر سپردن جزئیات خاطرات رویدادی به ویژه در مورد چهره افراد، از مردان بهتر عمل می‌کنند.

طبق اخبار علمی، نتایج یک پژوهش جدید نشان داد که ن در به خاطر سپردن جزئیات خاطرات رویدادی به ویژه در مورد چهره افراد، از مردان بهتر عمل می‌کنند.

⁣⁣به گزارش پایگاه اینترنتی مدیکال دیلی»، حافظه رویدادی (Episodic memory) یکی از آن مهارت‌هایی است که امکان شکوفایی را برای نژاد بشر در جهان فراهم می‌کند. به نقل از دایرهالمعارف عصب‌شناسی، خاطرات رویدادی آن دست از خاطراتی هستند که در جریان رویدادهای شخصی که یک فرد تجربه می‌کند، به طور خودآگاه به یاد سپرده می‌شوند.

⁣⁣این پژوهش عصب‌شناختی همچنین نشان داد که ن به طور خاص در به یاد آوردن دیالوگ‌ها، جای قرارگیری اشیا و رویدادهای یک فیلم و به خاطر سپردن چهره‌ها و تصاویر حسی نیز از مردان بهترند.

⁣جنس مونث همچنین در به خاطر آوردن رایحه و عطر اشیا نیز یک قدم از جنس مذکر جلوتر است.

این در حالی است که مردان در مقابل در به خاطر آوردن اطلاعات انتزاعی و داده‌های مربوط به جهت‌یابی موفق‌تر از ن عمل می‌کنند.

منبع: ایرنا

=========

تفاوت ن و مردان،فرق ن و مردان،ن با مردان چه تفاوتهایی دارند،ویژگیهای ن و مردان چیست؟،تفاوت ن و مردان چیست؟،تفاوت ن و مردان،فرق ن و مردان،ن با مردان چه تفاوتهایی دارند،ویژگیهای ن و مردان چیست؟،تفاوت ن و مردان چیست؟،تفاوت ن و مردان،فرق ن و مردان،ن با مردان چه تفاوتهایی دارند،ویژگیهای ن و مردان چیست؟،تفاوت ن و مردان چیست؟،تفاوت ن و مردان،فرق ن و مردان،ن با مردان چه تفاوتهایی دارند،ویژگیهای ن و مردان چیست؟،تفاوت ن و مردان چیست؟،تفاوت ن و مردان،فرق ن و مردان،ن با مردان چه تفاوتهایی دارند،ویژگیهای ن و مردان چیست؟،تفاوت ن و مردان چیست؟،تفاوت ن و مردان،فرق ن و مردان،ن با مردان چه تفاوتهایی دارند،ویژگیهای ن و مردان چیست؟،تفاوت ن و مردان چیست؟،


برخی افراد از جنسیت خود راضی نیستند و قصد تغییر آنرا دارند.به عبارت ساده زن هستند ولی دوست دارند مرد باشند و بالعکس.ترنس سکشوال به افرادی گفته می‌شود که جن سیتی روانی مخالف با اندام جن سی متولد شده با آن دارند و در تلاش و آرزوی زندگی با جنسیت و اندام جن سی و مسئولیت اجتماعی متناسب با جنس دلخواه خود هستند یک ترنس سک شوال تمایل دارد پروسه تغییر جنسیت را طی کند یعنی اندام جن سی و ظاهری خود را به صورت جنس مخالف تغییر دهد و پس از این تغییر وماً یک ترنسکشوال یا ترنسجندر نیست و تنها یک مرد یا یک زن است.
 

با ایجاد تغییراتی اساسی در تعریف و تشخیص بیماری‌ها در سازمان بهداشت جهانی، دیگر نمی‌توان تراج نس بودن را یک اختلال ذهنی رفتاری دانست. ‌
 

براساس نسخه‌ای که اخیرا تایید شده ناهماهنگی جن سی در فصل بهداشت و سلامت جن سی طبقه‌بندی می‌شود.

یک متخصص سازمان بهداشت جهانی می‌گوید این سازمان به این نتیجه رسیده که تراجن سی بودن "یک وضعیت مرتبط با سلامت روانی نیست."

دیده‌بان حقوق بشر می‌گوید که این تغییر، "تاثیری رهایی بخش در جهان دارد."

تشخیص قدیمی
بنابر تعاریف جدیدترین دستورالعمل سازمان بهداشت جهانی که با نام آی سی دی - ١١ منتشر شده، ناهمگونی جنسیتی، ناهمگونی مستمر و مشخص بین تجربه جنسیتی شخص و جنسیتی است که فرد با آن شناخته می‌شود.

در آی سی دی -١٠ این وضعیت با عنوان اختلال هویت جنسی توصیف شده بود.

دکتر لال سی، متخصص بهداشت تناسلی در سازمان بهداشت جهانی، گفت: "به این دلیل این تعریف از دستور کار تشخیص خارج شد که ما اکنون درک بهتری داریم از اینکه تراجن سی بودن در واقع یک وضعیت بهداشتی نبود و حفظ این توصیف، نوعی انگ زدن محسوب می‌شد."

"بنابراین برای کاهش این انگ در حالی که هنوز دسترسی به درمان پزشکی وجود دارد، این وضعیت در فصل متفاوتی قرار داده شد."

همزمان ٩ سازمان فعال در زمینه هویت جن سی در بیانیه مشترکی گفتند: "برای رسیدن به اینجا راهی طولانی را پیموده‌ایم. تا چند سال پیش، خارج کردن تراجن سی‌ها از فهرست اختلالات روانی غیرممکن بود."

خارج کردن هویت جن سی از فصل مربوط به اختلالات روانی و اینکه این وضعیت دیگر یک بیماری روانی محسوب نمی شود باعث شادمانی خاموش و/یا سئوالات بیشتری از کسانی شده که تحولات در زمینه هویت را دنبال می کنند.

در بعضی کشورها از جمله ژاپن افراد برای شناسایی قانونی جنسیت خود به تشخیص سلامت روان نیاز دارند.
کشورها تا سال ٢٠٢٢ وقت دارند که این تغییرات را اجرا کنند.

تغییرات در دستور العمل تشخیصی برای اولین بار سال گذشته اعلام و در مجمع سازمان بهداشت جهانی در روز شنبه گذشته تصویب شد.
 

 
منبع: میگنا
=======================

ترنس سکشوآل،دوجن سیتی،درمان دوجن سیتی،نیتی جن سی،درمان نیتی جن سی،تی اس.ترنس سکشوآل،دوجنسیتی،درمان دوجن سیتی،نیتی جن سی،درمان نیتی جن سی،تی اس.ترنس سکشوآل،دوجنسیتی،درمان دوجن سیتی،نیتی جن سی،درمان نیتی جن سی،تی اس.ترنس سکشوآل،دوجنسیتی،درمان دوجن سیتی،نیتی جن سی،درمان نیتی جن سی،تی اس.تی اس.درمان تی اس.t s.


شناخت درمانی چیست ؟

آرون تی بک بنیانگذار شناخت درمانی است.اساس و پایه شناخت درمانی بر مفهوم افکارناسازگارانه و نگرشها و فرضهای اشتباه بنا شده است که به این افکار و نگرشهای اشتباه خطای شناختی میگویند. در واقع کار یک شناخت درمانگر به مراجع خود این است که به او کمک کند افکار اشتباه و خطاهای شناختی خودش نسبت به پدیده های بیرونی را بازبینی و اصلاح نماید.

شناخت درمانی چه کمکی به ما میکند ؟

همه ما الگوهای ذهنی ثابتی داریم که در هسته فکری ما نقش بسته است. با هر اتفاق بیرونی این الگوهای ذهنی با پیامهایی که از قبل دریافت کرده اطلاعات را تفسیر و ناخودآگاه به ما القا میکند که چه تفکری داشته باشیم ، چه احساسی بخاطر آن تفکر تجربه نماییم و در نهایت چه رفتاری را صورت دهیم.

اگر این نظام درونی ذهن ما باورهایی سالم و متعادل داشته باشد ما فکر مناسب ، احساس درست و رفتار شایسته ای در مقابل پدیده ها و اتفاقات خوب یا بد بیرونی صورت میدهیم، اما اگر این نظام اشکال داشته باشد نسبت به مسائل بیرونی ما دچار افکار اتوماتیک ناخوشایند خواهیم شد که این افکار ناخوشایند را خطاهای شناختی مینامند.


مثالی از یک خطای شناختی و تاثیر شناخت درمانی :

” شما به دوست خود تماس میگیرید که حالش را بپرسید و او پاسخ شما را نمیدهد ، یکی دوساعت بعد باز تماس میگیرید بازهم پاسخ نمیدهد . نگران میشوید به او پیامک میزنید و باز هم پاسخی دریافت نمیکنید .  یکی دو روز بعد تماس میگیرید بازهم پاسخ شما را نمیدهد تلگرام و واتزآپ را چک میکنید و میبینید که فعال و آنلاین است . پس قطعا متوجه تماسها و پیام شده و به هر دلیلی پاسخ شما را نداده . در این حالت چه فکری در ذهن شما نقش میبندد ؟

اگر فردی همیشه گفت و گوی درونی منفی با خودش داشته باشد به خودش برچسب میزند که من حتما آدم نالایق و بی ارزشی هستم که جواب من را نمیدهد یا من حتما مشکلی دارم یا شاید مطلبی درباره من شنیده که من را تحویل نمیگیرد.یا برعکس هر توهینی را به سمت طرف مقابل روا میدارد که اصلا این آدم نیست ، از اول هم بی معرفت بود ، به جهنم که جواب نمیده ، همون بهتر که باهاش قطع رابطه کنم و….

در هر دوحالت با دیدن این رفتار ، افکاری در ذهن فرد نقش میبنند که این افکار ناشی از باورهای مرکزی و الگوهای ذهنی اوست فردی که به خودش برچسب بی ارزشی و نالایقی میزند و  احساس نقص و ایراد در خود میکند و فکر میکند که حتما من مشکلی دارم یا از من ناراحته که جواب من نمیده ، گفت و گوی منفی درونشان ، همه خاطرات بد و ویژگیهای بدشان را بالا میاورد و حس میکنند که حقشان است که این برخورد با آنها صورت بگیرد دچار خطای شناختی شده است و فردی که برعکس با تمام وجود همه توهینها را به سمت نفر مقابل میفرستد هم دچار خطای شناختی است.

منبع:سایت خود نگه داری

===============================

کلمات کلیدی=شناخت درمانی،درمان شناختی،خطاهای شناختی،روانشناس شناختی،شناختدرمانگر در تهران،شناختدرمانگر خوب در تهران،بهترین روانشناس شناختدرمانگر در تهران،روانشناس شناختی در تهران.رواندرمانگر شناختی در تهران.شناختدرمانی در غرب تهران.شناخت درمانی،درمان شناختی،خطاهای شناختی،روانشناس شناختی،شناختدرمانگر در تهران،شناختدرمانگر خوب در تهران،بهترین روانشناس شناختدرمانگر در تهران،روانشناس شناختی در تهران.رواندرمانگر شناختی در تهران.شناختدرمانی در غرب تهران.شناخت درمانی،درمان شناختی،خطاهای شناختی،روانشناس شناختی،شناختدرمانگر در تهران،شناختدرمانگر خوب در تهران،بهترین روانشناس شناختدرمانگر در تهران،روانشناس شناختی در تهران.رواندرمانگر شناختی در تهران.شناختدرمانی در غرب تهران.شناخت درمانی،درمان شناختی،خطاهای شناختی،روانشناس شناختی،شناختدرمانگر در تهران،شناختدرمانگر خوب در تهران،بهترین روانشناس شناختدرمانگر در تهران،روانشناس شناختی در تهران.رواندرمانگر شناختی در تهران.شناختدرمانی در غرب تهران.شناخت درمانی،درمان شناختی،خطاهای شناختی،روانشناس شناختی،شناختدرمانگر در تهران،شناختدرمانگر خوب در تهران،بهترین روانشناس شناختدرمانگر در تهران،روانشناس شناختی در تهران.رواندرمانگر شناختی در تهران.شناختدرمانی در غرب تهران.


در روزهای اول این بیماری احساس ترس و نگرانی بیشتر بود. حتی در مواردی بیمارانی  پس از فهمیدن ابتلایشان به بیماری، دست به خودکشی زده بودند.» این جمله را یک روانشناس،فردی که خود نیز مبتلا به ویروس کرونا شده بود و توانست با رعایت مسائل بهداشتی و همچنین رعایت قرنطینه، از آن جان سالم به در ببرد و درمان شود بیان کرد.این دکتر در مورد تجربه خود از این بیماری می‌گوید: چون خودم درگیر این بیماری شده بودم، بهتر است از تجربه‌ام بگویم. خانواده نقش بسیار مهمی در حمایت روانی از بیمار دارد. بیمار نباید احساس تنهایی بکند. حمایت خانواده باید باعث کمرنگ شدن حس گناه در بیمار باشد.» حس گناهی که از طریق ویروس کرونا به فرد بیمار منتقل می‌شود. احساس گناه از این که مبادا اعضای خانواده‌اش را ناخواسته به این بیماری مبتلا کند؛ و احساس گناه شدیدتر از این که خانواده‌اش از او ویروس را گرفته و مرده باشند.

سگ سیاه افسردگی

برای کسی که دچار افسردگی پس از کرونا شده است، چه کاری می‌توان انجام داد؟

کسی که دچار افسردگی پس از کرونا شده است، باید تحت درمان روانشناسی و روانپزشکی قرار بگیرد. باید دارو درمانی شود و در کنار آن درگیر مداخلات روانشناسی هم بشود.»

اما چه می‌شود که فرد دچار افسردگی می‌شود؟ ترس حضور در جمع بسار زیاد می‌شود و باعث می‌شود خلق فرد پایین بیاید و فرد دچار افسردگی می‌شود. این روانشناس در این باره می‌گوید: در این جا روانشناس به خانواده آموزش می‌دهد که هنگام مواجهه با یک فرد مبتلا به کرونا چگونه رفتار کنند. وقتی فرد حمایت‌های روانی را از طرف خانواده می‌بیند، روند بهبودش هم بهتر خواهد شد.»

 

در روزهای اولیه شیوع کرونا، میزان خودکشی‌ها بیشتر بود. چون هم مردم اطلاعات پایین‌تری نسبت به کرونا داشتند و هم این که امروز این بیماری همه‌گیرتر شده است. این دکتر در ادامه می‌افزاید: البته من آماری برای گفتن این که تعداد خودکشی‌ها در ایام کرونا افزایش یا کاهش داشته ندارم و فقط از روی مراجعانم که این اتفاق برایشان افتاده است، می‌گویم که احتمال خودکشی این قبیل افراد زیاد است. چرا؟ چون که فرد دچار علایمی از جمله این که آن فرد دچار اختلالات خلقی، احساس تنهایی، انزاو، احساس گناه ناشی از این که نکند ویروس را به کسی انتقال دهد، وسواس در شست و شو و.می‌شود. و اما نقش ما درمانگران در این وادی چیست؟ ما در این جور موارد به بیمار خدمات روانشناسی ارائه می‌دهیم و به وی کمک می‌کنیم که این حس‌ها را از دست داده و با بیماری‌اش کنار بیاید.»

خودکشی؛ خودخواهانه یا دگرخواهانه؟

در تعریف دورکیم در کتاب خودکشی» ، سه نوع خودکشی وجود دارد: ۱.خودکشی خودخواهانه ۲. خودکشی دگرخواهانه و ۳. خودکشی ناشی از نابسامانی اجتماعی.

روانشناس بالینی بیمارستان رازی در مورد انواع خودکشی و ارتباط با خودکشی‌های ناشی از کرونا می‌گوید که نمی‌شود گفت این خودکشی خودخواهانه است یا دگرخواهانه. همیشه افراد در در زندگی خود با آسیب‌ها یا شکست‌هایی مواجه می‌شوند، بعضی‌ها با این شکست کنار می‌آیند و بعضی دیگر نمی توانند ادامه دهند و اقدام به خودکشی می‌کنند. کرونا هم یک آسیب است. درست مثل فردی که می‌فهمد مبتلا به سرطان شده و خودکشی می‌کند. در حقیقت، می‌توانیم بگوییم این یک نوع ضعف روانی است که باعث اقدام به خودکشی فرد مبتلا می‌شود.»

 

اما ماجرا به همین جا ختم نمی‌شود. نمی‌شود گفت که هر کسی که توان مقابله با آسیب اجتماعی یا فردی را ندارد، خودش را می‌کشد. نه! پس نقش مشاوران در این زمینه چیست؟ مگر نه این که این افراد هستند تا زندگی افراد در جامعه را بهبود ببخشند؟ دکتر آ. در این مورد می‌گوید: بیمارستان ما پویشی راه انداخته است تا علاوه بر این که بیماران کرونایی را مشاوره دهد، خانواده آن‌ها را نیز آموزش دهد. این کار بیمارستان‌های دیگر از جمله بیمارستان‌های روانپزشکی روزبه و ایران هم انجام می‌دهند.»

وی ادامه می‌دهد: از پرسنل خود ما هم حدود ۴۸ نفر درگیر این بیماری شدند. از اول فروردین  دو شماره را در  اختیار مراجعان کرونایی و خانواده‌هایشان قرار دادیم که به آن‌ها خدمات روانشناسی ارائه دهیم.»

بخاطر خانواده‌ام هم که شده خوب می‌شوم!

گاهی فرد مبتلا از طرف خانواده طرد می‌شود. زیرا نمی‌خواهند که یک ویروس متحرک را در خانه تحمل کنند. ویروسی که جان همه‌شان را به خطر می‌اندازد. گاهی هم این قضیه برعکس اتفاق میفتد. فرد برای این که خانواده خود را در خطر نیندازد، از آن‌ها فاصله می‌گیرد و در هر  دو صورت این قضیه، به ماشین‌خوابی یا خیابان‌خوابی روی می‌آورد.

این روانشناس در این باره می‌گوید: مراجعی داشتم که خودش درمانگر است و برای این که به خانواده خود آسیب نرساند، یا در مطب خود یا در ماشینش شب را صبح می‌کند.»

دکتر آرین در انتها به افرادی که مشکوک به کرونا هستند، نوصیه می‌کند که در ابتدا به پزشک مربوطه مراجعه کنند تا هم معلوم شوند بیمار هستند یا خبر و در صورت مثبت بودن جواب تست، باید پزشک تشخیص دهد که در چه مرحله‌ای قرار دارد و برای او دارو تجویز کند. بعد از آن فرد باید به قرنطینه برود و از عزیزان خود فاصله بگیرد تا درمان شود،‌اگر هم در خود و یا اطرافیان در او نشانه‌های افسردگی می‌بینند از روان‌شناس یا روانپزشک کمک بگیرند. 

نقل از سایت اخبار فوری.


اروین یالوم که در ایران مخاطبان زیادی دارد، در کتاب خاطراتش، ضمن اشاره به جستجوی معنا، اجتناب‌ناپذیربودن مرگ و بیان ترس‌هایش می‌گوید مرگ تجربه‌ای است که به انسان می‌آموزد چگونه زندگی کنیم.

  اروین یالوم روان‌شناس سرشناس آمریکایی و یکی از نویسندگانی است که ترجمه آثارش به خوبی در ایران منتشر و خوانده می‌شود. خودش هم در نوشته‌هایش به تعداد زیاد خوانندگانش در ایران اشاره کرده و نوشته: خوانندگان من به‌شکل بی‌تناسب و در حد بالایی ترکیه‌ای، اسرائیلی و ایرانی هستند. تعجب‌آور است که من مرتب از دانشجویان، درمانجویان و درمانگران ایرانی ایمیل دریافت می‌کنم.» البته یالوم نسبت به تعداد نسخه‌های فروخته‌شده آثارش در ایران اطلاعی ندارد چون می‌گوید ایران تنهاکشوری است که کتاب‌هایش را بدون پرداخت حق‌امتیاز چاپ می‌کند.

به‌هرحال، نسبت به آثار این‌روانشناس اگزیستانسیالیست، اقبال خوبی در بازار نشر کشورمان وجود دارد و ترجمه برخی آثار مشهورش مانند وقتی نیچه گریست» یا درمان شوپنهاور» چند ترجمه در ایران دارند. سال ۲۰۱۷ هم که آخرین کتابش Becoming Myself: A Psychiatrist's Memoir» (من‌شدن: خاطرات یک روانشناس) به چاپ رسید، با چندترجمه در بازار نشر کشورمان عرضه شد. یکی از ترجمه‌های این‌کتاب، آنگه که خود را یافتم» به‌قلم نازی اکبری بود که سال ۱۳۹۷ توسط نشر ققنوس به چاپ رسید و قصد داریم در مطلبی که در ادامه می‌آید، با استفاده از این‌ترجمه، اروین یالوم، زندگی و دستاوردهای فکری‌اش را مورد بررسی قرار بدهیم.

یالوم به‌عنوان روان‌شناسی موفق با تالیفات زیاد که نزد عموم مخاطبان بین‌المللی، مقبولیت دارد، در این‌کتاب، که خود آن را کتاب آخرش خوانده، دست به بیان و انتشار مسائلی زده که می‌توان آن‌ها را اعترافات یک روانشناس برای مخاطبانش دانست. ساختار کتابش هم روایی و تحلیلی است و همین عنصر روایت، کمک زیادی به خوش‌خوان بودن آن و تحملش توسط مخاطب کرده و یالوم با هوشمندی، این‌بار خود را وسط گذاشته و خود» اش را روانکاوی کرده است. در این‌کار هم از عنصر داستان و روایت بهره‌برداری زیادی کرده است. او همان‌ابتدای کتاب، به سن ۱۲ سالگی‌اش رفته است؛ یعنی ۷۶ سال پیش از زمانی که مشغول نوشتن کتاب بوده و حالا (زمان نوشتن اثر) در ۸۵ سالگی، از ترس‌اش از لحظات زودگذری می‌گوید که در آن‌ها دچار سردرگمی و فراموشی لحظه‌ای می‌شود؛ به‌گونه‌ای که نمی‌داند کجاست و چه می‌کند. بنابراین احتمالاً یالوم برای پرخواننده‌بودن این‌اثرش به جذابیت این‌مساله توجه کرده که اعترافات و اندیشه‌های شخصی یک روان‌درمان‌گر برای بیمارانش یا علاقه‌مندان به روان‌شناسی، می‌تواند چه‌قدر جذاب باشد.

یکی از مفاهیم مهم این‌کتاب که بارها در قالب جملات مختلف، پیش‌روی مخاطب گذاشته می‌شود، این است که گذشته یقه آدم را می‌گیرد. پیرمردی چون ی الوم هم در ۸۵ سالگی نگران زوال مغزی خود و یادآوری (و بازسازی) خاطراتش است. یالوم که در این‌کتاب به‌طور مرتب به گذشته و حال سفر می‌کند، از آینده هراس دارد و این‌هول‌وواهمه را با مخاطبانش به اشتراک می‌گذارد. او می‌نویسد من نمی‌توانم انکار کنم که سال‌های پایانی زندگی مملو از خسران است، یکی پس از دیگری، اما، با این‌همه، آرامش و شادی من در دهه‌های هفتم، هشتم و نهم عمرم بیش از آن بود که تصور می‌کردم.» یکی از نتیجه‌گیری‌های مهمی که می‌توان از همان ابتدای مطالعه کتاب داشت، این است که بدون گذشته، هیچ‌روانکاوی و تحلیل شخصیتی در کار نخواهد بود، چون آدم‌های بی‌گذشته، چیزی برای به اشتراک‌گذاشتن با دیگران ندارند.

با توجه به ساختار روایی کتاب که به آن اشاره کردیم، یالوم در برخی فرازها یعنی دو جای کتاب، دست به خلاقیت زده و خودش را در جای بیماری نشانده که مقابل روانشناسی به‌نام دکتر یالوم قرار دارد و برای درمانش با او گفتگو می‌کند. تکرار این‌کار در فرازهای دیگر کتاب می‌توانست به جذابیت آن، بیشتر بیافزاید اما یالوم تنها ۲ مرتبه این‌کار را کرده و ترجیح داده باقی واقعیت، تاریخ و ترس‌هایش را در قالب خاطره‌گویی ساده تعریف کند. او پس از سال‌ها نوشتن، در کتاب آنگه که خود را یافتم» به این‌مساله اشاره کرده که وقتی نگارش این‌اثر به پایان برسد، کتاب دیگری (برای نوشتن) در انتظارش نخواهد بود و در صفحات پایانی کتاب هم می‌گوید: بیش از پیش احساس می‌کنم که نیرویی مرا به‌سوی آغاز راهم می‌راند.» با این‌وجود، یالوم می‌گوید در ۸۴ سالگی‌اش، دویدن و بازی تنیس از فعالیت‌هایی هستند که به گذشته‌های دور تعلق دارند، اما او همچنان هر روز در نزدیکی خانه‌اش در مسیری مشخص، دوچرخه سواری می‌کند. و یکی از حسرت‌های زندگی‌اش در سال‌های پایانی عمر، پشیمانی از این است که با تک‌تک فرزندانش، وقت بیشتری را نگذرانده است.

یکی‌دیگر از اعترافات روانشناس مشهور آمریکایی که در ادامه بیشتر به آن خواهیم پرداخت، چگونگی کنارآمدن با مساله سالمندی و پیری است. او می‌گوید از آن‌جا که من به بسیاری از افراد کمک کرده‌ام تا با مساله سالمندی کنار بیایند، تصورم این بود که خودم هم به‌طور کامل برای از دست دادن‌های در راه آماده‌ام، اما این مساله وحشت‌انگیزتر از آن است که تصور می‌کردم.»

 

*۱- زندگی شخصی و ورق‌زدن کودکی

کودکی و نوجوانی یالوم هم مانند هر فرد دیگری، دارای موهبت‌ها و کمبودهایی بوده است. یکی از بزرگ‌ترین حسرت‌های زندگی او، این بوده که فرد بالغی، همراه و راهنمایش باشد و این کمبودی است که او از جانب پدرش آن را حس می‌کرده است. با توجه به رویکردی که یالوم در کتاب آنگه که خود را یافتم» یا به‌عبارت ساده‌تر کتاب خاطراتش دارد، و همچنین این‌واقعیت که مسائل بسیاری در زندگی ما بود که هیچ‌گاه درباره‌شان صحبت نکردیم.» دست به بیان اعترافات و تشریح ترس و اضطراب‌های خود زده است. یکی از این اعترافات، خاطره فوبیای سوسک در سال‌های کودکی است و این‌که یالوم شب‌ها جرأت نمی‌کرده از ترس سوسک‌ها به دستشویی خانه برود. این‌روانشناس با اشاره به فراموشی‌ای که گاهی اوقات با آن دست‌وپنجه نرم می‌کند، درباره همین فوبیای سوسک نوشته است: من لابد تمام آن‌حس‌ها را از سر گذرانده‌ام اما بسیار اندک به خاطر می‌آورم.» خیلی از خاطراتی که او مرور می‌کند، از گفته‌های دیگران درباره خودش گردآوری شده‌اند و برخی از آن‌ها که به‌طور کامل از حافظه‌اش پاک شده بوده‌اند، با یادآوری دیگران، زنده شده‌اند.

یکی از مسائل مهمی که یالوم چندین‌بار در کتاب خاطراتش به آن اشاره می‌کند، مساله رابطه‌اش با پدرومادر خود است. به گفته خود رابطه‌ای خوب، هرچند با فاصله با پدرش داشته اما همیشه یک نیتی ناگفته هم از او داشته و آن هم، این بوده که هیچ‌گاه، حتی یک‌بار مقابل مادر یالوم نایستاده است. یکی از کمبودها و فقدان‌های زندگی یالوم این بوده که طی تمام سال‌هایی که مادرم از من انتقاد می‌کرد و مرا خوار می‌شمرد، پدرم هیچ‌گاه با وی مخالفت نکرد.» او بارها خواسته به پدرش نزدیک شود اما مادرش بین او و پدر ایستاده بوده و رابطه بین پدر و مادر هم عاطفی بوده است. سکته قلبی پدر یالوم (که البته ۲۵ سال پس از آن به زندگی ادامه داد) موجب داد و فریادهای بی‌منطق مادر بر سر فرزند می‌شود. یالوم هم می‌گوید در آن‌لحظه تصمیم گرفتم برای حفاظت از خود در را برای همیشه به روی مادرم ببندم.»

به‌این‌ترتیب یالوم در ابتدای جوانی از مادرش متنفر می‌شود و تصمیم می‌گیرد از او فاصله بگیرد اما سال‌ها بعد که تلاش کرده از زاویه دید مادرش به قضایا نگاه کند، به یک اعتراف می‌رسد: به این می‌اندیشم که لابد زمانی که با هم زندگی می‌کردیم، من شادمانی بسیار اندکی به او می‌بخشیدم.» درباره اشتباهات جوانی و قضاوت‌های اشتباه، وقتی یالوم خود را به‌عنوان نمونه بررسی و روان‌کاوی، تشریح می‌کند، به این‌نتیجه می‌رسد که امتیازهای زندگی‌اش را نادیده گرفته بوده و گفتگو با یک‌دوست درباره گذشته، باعث شده ببیند پدرش با وجود اشتباهاتش، کارهای درستی هم انجام داده است. در مجموع با همه فرازوفرودهای احساسی و عاطفی که او در سال‌های کودکی و جوانی داشته، حالا در کهن‌سالی دلش می‌خواهد به پدر و مادرش بگوید: می‌دانم چه کشیدید!» این‌نویسنده در فصل‌های پایانی کتاب خاطراتش، به دید روشن‌تری نسبت به رابطه‌اش خود دست یافته و به این‌نتیجه می‌رسد: واضح است که مادرم احساس می‌کرد تنها پسرش اصلاً از او قدردانی نمی‌کند.» یالوم در همین‌فرازهای کتاب در فصل مامان و معنی زندگی» از نیاز به تصدیق و تائید و ارتباط با والدین گفته و اعتراف می‌کند که در سنین کهن‌سالی در خواب‌هایش به مادرش برمی‌گردد.

یکی از واقعیت‌های مربوط به کودکی و جوانی اروین یالوم را می‌توان در بیرونِ آرام و درونِ ناآرام خلاصه کرد؛ این‌که به‌قول خودش اگر از بیرون نگاه می‌کردی، زندگی پر زرق و برقی می‌دیدی اما از درون، هیچ آرامشی در کار نبوده و یالوم هرگز اعتمادبه‌نفس نداشته و هیچ‌گاه به منبع اصلی اضطرابش دست نیافته است پدر یالوم، بقال یهودیِ بی‌حاشیه و سربه‌زیری بوده که در طول زندگی، هرگز درباره کار و زندگی پسرش سوالی نپرسیده و یالوم هم می‌گوید من هم هیچ‌گاه به او نگفتم دوستش دارم.» با وجود رابطه فاصله‌دار و دست‌به‌عصایی که یالوم با پدرش داشته، مرگ پدر برایش ضربه‌ای سخت و جبران‌ناپذیر بوده که در پی آن، ظاهراً در ضمیر ناخودآگاه خود در پی نقطه اشتراکی با پدرش برمی‌آید: شاید درگیری مادام‌العمر من با شطرنج به همین‌دلیل بوده است. شاید بازی شطرنج تنها وجه اشتراک من و پدر سختکوش و ملایمم بود…» نگارنده این‌نکته را به‌این‌دلیل مطرح می‌کند که در سنین پیری و زمانی که یالوم خودش تبدیل به یک پدر و پدربزرگ شده، با نوه‌اش شطرنج بازی می‌کند. به‌عبارتی او نقش پدری و پدربزرگی را همان‌گونه که پدرش با بازی شطرنج ایفا می‌کرده، برای فرزند و نوه‌اش ایفا می‌کند.

یالوم در دوران کودکی، خیالبافی‌هایی داشته که در آن‌ها پدرِ ایده‌آل یا در واقع مرشد و مراد خود را می‌ساخته است. او در تحلیل امروزی خود از آن خیالبافی‌های دیروز، می‌گوید: این خیال‌پردازی بیانگر تمنای من برای نجات است.» و معتقد است این‌خیال‌بافی درباره به‌رسمیت شناخته‌شدن و نجات، به اشکال مختلف در درونش ماندگار شده است. یالوم در کودکی، بچه‌ای کتابخوار و علاقه‌مند به مطالعه بوده است؛ مشخصه‌ای که نقطه اشتراک او و همسرش برای نزدیک‌تر شدن به یکدیگر بوده است. خلاصه این‌که همان‌طور که خواهیم دید، علاقه‌اش به روان‌پزشکی را در ریشه علایقش نسبت به ادبیات می‌داند. او ابتدا به مدرسه پزشکی می‌رود و سپس در زمینه روان‌شناسی به تحصیل می‌پردازد. درباره انتخاب هدف هم در آن سال‌های جوانی گفته از سال اول مدرسه پزشکی می‌دانسته که روزی به روان‌پزشکی رو خواهد آورد.

خلاصه این‌که یکی از واقعیت‌های مربوط به کودکی و جوانی اروین یالوم را می‌توان در بیرونِ آرام و درونِ ناآرام خلاصه کرد؛ این‌که به‌قول خودش اگر از بیرون نگاه می‌کردی، زندگی پر زرق و برقی می‌دیدی اما از درون، هیچ آرامشی در کار نبوده و یالوم هرگز اعتمادبه‌نفس نداشته و هیچ‌گاه به منبع اصلی اضطرابش دست نیافته است.

زندگی پس از ازدواج

مرلین یا مارلین، همسر یالوم، نویسنده و تاریخ‌نگاری فمینیست است که مانند همسرش چهره‌ای علمی و دانشگاهی محسوب می‌شود. او چندماه پیش براثر بیماری درگذشت و یکی از ترس‌های یالوم یعنی مرگ همسر و تنهایی را محقق کرد. یالوم در سال‌های اخیر و زمانی که کتاب خاطراتش را می‌نوشته، ضمن اشاره به زندگی مشترکش با مرلین، می‌گوید با وجود این‌که در زندگی‌شان، سفرهای زیادی داشته‌اند، هرچه پیرتر می‌شود، بیشتر و بیشتر برای خروج از خانه اکراه دارد. او هیچ‌گاه احساس نکرده زندگی خانوادگی‌اش مانعی برای رشد زندگی حرفه‌ای‌اش بوده، اما مطمئن است برای مریلین این‌گونه نبوده است.

چندسال پیش فیلم مستندی با عنوان درمان یالوم» درباره زندگی این‌روانشناس ساخته شد که یالوم می‌گوید هنگام تماشای آن با تماشاگران، بسیاری از مخاطبان فیلم به رابطه شویی محکم و جاودان او و همسرش اشاره کرده‌اند؛ در حالی‌که هر ۴ فرزند یالوم از همسرانشان طلاق گرفته‌اند. درباره موفقیت در زندگی مشترک و آرامش در سال‌های پیری، یالوم می‌گوید من یاد گرفته‌ام که نقاط ضعف اندک وی (مریلین) را بپذیرم.» در مقابل، همسرش هم یاد گرفته نقاط ضعف او را نادیده بگیرد. ما هر دو به این درک مشترک رسیده‌ایم که من جوانی بی‌قرار و یاری بی‌ملاحظه بوده‌ام که توان مشارکت بیشتر نداشته‌ام. دلواپسی اصلی ما امروز در مورد سلامتی یکدیگر است و وحشت از این‌که اگر یکی از ما زودتر از دیگری بمیرد، چه خواهد شد.»

یکی از فرازهای جالب زندگی یالوم هم، مربوط به زمانی است که نوشتن کتاب دانشگاهی برایش سود و موقعیت بهتر به ارمغان می‌آورد. او با چاپ کتاب نظریه و عمل در روان‌درمانی گروهی» که به‌سرعت با موفقیت روبرو شد، سطح جدیدی از امنیت مالی را تجربه کرد. در نتیجه، مشاوره‌های آخر هفته خود را متوقف کرده و در عوض، دعوت به سخنرانی‌ها در زمینه گروه‌درمانی را پذیرفت. برای هر سخنرانی هم قرارداد می‌بسته و به‌گفته خودش سهمی منصفانه می‌گرفته است. به‌این‌ترتیب پس از سال‌ها تحصیل و تلاش، درآمد سخنرانی‌هایش خیلی زود، از حقوقش در دانشگاه بیشتر می‌شود و یکی از گشایش‌های زندگی، خود را به یالوم نشان می‌دهد.

اروین یالوم و همسرش مرلین

* ۲- هویت یهودی

یالوم از نظر اصل‌ونسب و خانواده، یک‌یهودی است اما از نظر اعتقادی خود را یک‌فرد شک‌گرا معرفی می‌داند. او خودش را یکی از اعضای ارتش عظیم یهودیان غیرمنطقی معرفی می‌کند که باورهای مذهبی‌اش را دور ریخته است. با این‌حال با اشاره به این‌که نتوانسته از همه مراسمات مذهبی یهود فرار کند، می‌گوید هرسال عید پسح را با دوستانش به جا می‌آورد و البته به‌خاطر این‌که هیچ‌وقت زبان عبری را یاد نگرفته، از یکی از دوستانش می‌خواهد که دعای مراسم را بخواند.

درباره ریشه شک‌گرایی یالوم، باید به کودکی و نوجوانی او رجوع کرد؛ یعنی همان‌دوره‌ای که وقتی شنیده آلبرت اینشتین مردی خداباور بوده، دچار حیرت و شگفتی شده است. او در این‌مقطع و با آگاهی از خداباور بودن انشتین، به سمت پرسش از شک‌گرایی مذهبی خود می‌رود. در نتیجه از یکی از معلمان دبیرستان در این‌باره سوال می‌کند و با این‌پاسخ روبرو می‌شود: خدای اینشتین، خدای اسپینوزاست.» کنجکاوی درباره شخصیت اسپینوزا هم از همان‌لحظه در درون یالوم شکل می‌گیرد که در سال‌های بزرگسالی به نوشتن کتاب مساله اسپینوزا» می‌انجامد.

باوجود همه مسائلی که یالوم درباره بی‌اعتقادی به دین و یهودیت مطرح کرده، بر این‌مساله تاکید دارد که شاید پیرو مذهب خانوادگی‌اش نباشد اما خود را فردی ضدمذهب نمی‌داند و نگرش غیرمذهبی‌اش هرگز کار روان‌درمانی‌اش را تحت تأثیر قرار نداده است اروین یالوم، فرزند پدرومادری یهودی است که ریشه‌شان در روسیه است و به آمریکا مهاجرت کرده‌اند. پدر و مادرش، سعی کرده‌اند با فرهنگ و منش یهودی زندگی کنند اما یالوم مانند فرزند خیلی از مهاجران دیگر به آمریکا، چنین اامی را برای خود قائل نبوده است. درباره پایبندی به فرهنگ یهودی و زبان ییدیش، می‌توانیم به این‌فراز از خاطرات یالوم مراجعه کنیم: پدر و مادرم هیچ‌گاه با فرهنگ آمریکایی هماهنگ نشدند و تنها با خویشاوندان خود رفت و آمد می‌کردند؛ یهودیان دیگری که همگام با آنان از روسیه مهاجرت کرده بودند.» مهاجرت خانواده یالوم به آمریکا، بازه زمانی حوادث جنگ جهانی دوم را شامل می‌شود و همان‌طور که می‌دانیم، حوادث هولوکاست در اروپا، یکی از نقاط عطف زندگی یهودیان مهاجر در جهان است که خانواده این‌روانشناس سرشناس آمریکایی هم با آن دست‌به‌گریبان بوده است. یالوم در جایی از خاطراتش، وقتی درباره پدرش صحبت می‌کند، به این‌مساله اشاره دارد که پدر هیچ‌وقت درباره هولوکاست با او صحبت نکرده مگر یک‌بار؛ آن‌هم وقتی که اروین از پدرش می‌پرسد آیا به خدا اعتقاد دارد یا نه؟ که پدر در پاسخ می‌گوید پس از آن‌مصیبت چگونه می‌توان به خدا اعتقاد داشت؟»

باور دینی خود و خانواده، یکی از مسائلی است که یالوم در خاطراتش، به‌طور مشروح به آن پرداخته است؛ یهودیانی که علی‌رغم هویت قوی یهودی‌شان، نویسنده کتاب نشانه‌های علایق مذهبی را در آن‌ها، بسیار اندک می‌دیده و البته دچار نوعی تناقض اعتقادی بزرگ بوده‌اند. یعنی مذهب را جدی نگرفته و نماز روزانه یهودیان را اجرا نمی‌کرده‌اند اما به برخی اصول و آداب رعایت وسواس داشته‌اند؛ مثل تأکیدی که پدر یالوم بر خوردن غذای حلال داشته است. اروین یالوم خود را یهودی معتقدی نمی‌داند، اما می‌گوید علی‌رغم خاطرات ناگوار کودکی، همچنان به دو نوع خوراکی که با آن‌ها بزرگ شده، علاقه‌مند است: خوراک‌های یهودی اروپای شرقی و غذاهای بدون گوشت. او رعایت چند آئین مذهبی را در خانواده خود حفظ کرده و پسرانش را به سنت یهود، ختنه کرده است. پسر بزرگش هم مراسم برمیتصوا یعنی جشن تکلیف پسران یهودی را انجام داده است. باوجود همه مسائلی که یالوم درباره بی‌اعتقادی به دین و یهودیت مطرح کرده، بر این‌مساله تاکید دارد که شاید پیرو مذهب خانوادگی‌اش نباشد اما خود را فردی ضدمذهب نمی‌داند و نگرش غیرمذهبی‌اش هرگز کار روان‌درمانی‌اش را تحت تأثیر قرار نداده است.

کندوکاو در گذشته یهودیِ خود، باعث می‌شود یالوم در بخشی از کتاب خاطراتش، به یکی از دیداروگفتگوهای روان‌کاوانه خود با یک خواهرمقدس مسیحی بپردازد و چنین بنویسد: ‌یک‌روز پس از جلسه ْمیریام، سوار بر دوچرخه متوجه شدم که تا چه‌اندازه با دقتی ویژه در مورد تردیدهای مذهبی خودم در مقابل این بانو سکوت کرده بودم.» خلاصه این‌که، روند آشنایی و مواجهه اروین یالوم با مذهب، در سال‌های نخستین زندگی‌اش، این‌گونه بوده که خانواده خود را چندان معتقد به اصول دینی نمی‌دیده و به قول خودش، همچنان در ابهام به سر می‌بردم که چگونه پدر و مادرم هرگز حتی یک‌بار سعی نکردند زبان عبری یا اصول مهم دین یهود را به من آموزش دهند.» اما براساس همان تناقض اعتقادی که به آن اشاره شد، زمانی که یالوم به ۱۳ سالگی می‌رسد، پدرومادرش او را به اجرای مراسم برمیتصوا تشویق کرده و او را به کلاس‌های آموزش مذهبی می‌فرستند تا آئین یهود را یاد بگیرد ولی او سر باز می‌زند. یکی از لذت‌های حرام و نامشروعی که یالوم در خاطرات نوجوانی‌اش به آن اشاره دارد، رفتنش به همبرگرفروشی و خوردن گوشت حرام است. تحلیل روان‌شناسانه او از این‌خاطره و رفتار را می‌توان در این‌جملات مشاهده کرد: این‌واقعیت که خوردن آن در دین من حرام بود، خوشمزه‌ترش می‌کرد. این اولین غذای حرامی (غذای غیرکوشر) بود که من در زندگی‌ام خوردم.»

همان‌طور که اشاره شد، بخشی از مطالب ابتدایی کتاب، گفتگوهای تخیلیِ جوانی‌های یالوم با یک‌روانشناس به‌نام دکتر یالوم است. او در استخراج افکار و خاطرات دوران نوجوانی‌اش، وقتی خودِ نوجوانش را در محضر روان‌درمانگرش می‌بیند، می‌گوید: من فکر می‌کنم مذهب و نظریات زندگی پس از مرگ قدیمی‌ترین بازی و کلک دنیاست.» البته این‌عقیده، مربوط به دوران نوجوانی یالوم است و آن‌طور که در ادامه می‌بینیم، احتمالاً امروز دیگر چنین‌نظری ندارد. به‌هرحال، یکی از اعترافات و تذکرهای یالوم در خاطراتش، این است که بیش از بسیاری از روانپزشکان، به پرسش‌های مذهبی پرداخته است.

یکی از مسائل مهم تاریخی در خاطرات اروین یالوم، مساله هویت یهودی و چگونگی تطبیق یا عدم‌تطبیق آن با مفهوم شهروندیِ آمریکاست. پدرومادر یالوم به‌دلیل این‌که یهودی بوده‌اند، دیگران (غیریهودیان) را به حلقه دوستان خود راه نمی‌داده و با غیریهودیان دوست نمی‌شده‌اند. خود یالوم درباره دوره تاریخ نوجوانی‌اش نوشته در دوره‌ای زندگی کرده که یهودیان هرگز دعوا نمی‌کردند وکسانی بودند که کتک می‌خوردند توصیف شرایط زندگی یهودیان مهاجر در آمریکا، یکی از مسائلی است که باید در خاطرات یالوم به آن توجه کرد. ممکن است عده‌ای تصور کنند با وجود آزار و اذیت یهودیان در اروپای جنگ جهانی دوم، مهاجرانی که خود را به آمریکا می‌رساندند، دیگر به دروازه‌های امنیت و آرامش رسیده بوده‌اند اما خاطرات یالوم، چیزی جز این را می‌گویند؛ این‌که مردم آمریکا هم نسبت به یهودیان تبعیض قائل می‌شدند و خانواده‌های مهاجری چون خانواده او، ناچار بودند با برخی نابرابری‌ها بسازند. نمونه بارز این‌واقعیات را می‌توان در سهمیه ۵ درصدی یهودی‌ها برای مدرسه‌های پزشکی آمریکای آن‌روزگار مشاهده کرد. یالوم می‌نویسد: دانشجویان یهودی در مدرسه‌های پزشکی فقط ۵ درصد سهمیه داشتند. دانشکده پزشکی جرج واشینگتن برای کلاس‌های خود ۱۰۰ دانشجو می‌پذیرفت و هرساله تنها ۵ یهودی را قبول می‌کرد.» در آن‌شرایط، پسران یهودی مهاجری که پس از جنگ جهانی اول به آمریکا مهاجرت کردند، پزشکی را حرفه‌ای ایدئال می‌پنداشته‌اند و همان‌طور که یالوم در خاطراتش تعریف می‌کند، یکی از جوک‌های معمول آن‌زمان این بوده که مرد یهودی دو راه در زندگی پیش‌رو دارد: یا دکتر شود یا بازنده.»

در مجموع، یکی از مسائل مهم تاریخی در خاطرات اروین یالوم، مساله هویت یهودی و چگونگی تطبیق یا عدم‌تطبیق آن با مفهوم شهروندیِ آمریکاست. پدرومادر یالوم به‌دلیل این‌که یهودی بوده‌اند، دیگران (غیریهودیان) را به حلقه دوستان خود راه نمی‌داده و با غیریهودیان دوست نمی‌شده‌اند. خود یالوم درباره دوره تاریخ نوجوانی‌اش نوشته در دوره‌ای زندگی کرده که یهودیان هرگز دعوا نمی‌کردند و کسانی بودند که کتک می‌خوردند. با همین‌رویکرد (سازش و دعوا نکردن)، تبعیض نژادی و یهودستیزی در سهمیه‌بندی مدارس پزشکی آمریکا، یالوم را خشمگین نکرده و او سعی کرده بدون پرداختن به حاشیه، درس خوانده و ترقی کند. با این‌حال، به خطری که در جامعه آمریکا در کمین یهودیان بوده، هم اشاره دارد و می‌گوید: خطر در کمین بود و هراس داستان‌های یهودیانی که در اروپا دستگیر می‌شدند و به قتل می‌رسیدند بر سر ما سایه افکنده بود. گریز تنها راهکاری بود که پدرم به من آموخت.»

در نتیجه همان‌رویکرد کتک‌خور بودن و فرار که پدر یالوم به او می‌آموزد، نویسنده رفتاری را در پیش می‌گیرد که خاطراتش را این‌گونه رقم می‌زنند: من هیچ‌گاه خود را در موقعیت یک کنشگر مخالف قرار ندادم و حتی از این بی‌عدالتی وسیع در نظام آموزشی به جوش و خروش نیافتادم. اکنون که به آن زمان می‌نگرم، باور دارم که آن خونسردی و خشمگین نشدن دلیل ضعف عزت‌نفس من بوده _ من تسلیم جهان‌بینی ستمگران شده بودم.»

در مجموع، اگر بخواهیم باور مذهبی یا یهودی امروزِ اروین یالوم را با گذشته‌ای که مرور شد، خلاصه کنیم باید به این‌جمله او توجه کنیم که می‌گوید همسرش، مذهبی متعصبی نیست اما مخفیانه به مقدسات تمایل دارد و خودش هم یک شک‌گرای پایدار است.

یکی از فرازهای کتاب هم که اشاره به یهودی و غیریهودی دارد، جایی است که یالوم مشغول روایت سفر دونفره خود و همسرش به یونان است و با لحن قصه‌گویش، ماجرای دیدار و سروکله‌زدن با پیرمرد فرتوت یهودی» عتیقه‌فروش را تعریف می‌کند و جالب است که پیرمرد مذکور فردی حقه‌باز و جاعل است.

 

* ۳- گروه‌درمانی، آموزه‌ها و جملات قصار یالوم

اروین یالوم در کار روان‌درمانی، صداقت شخصی و شفافیت را بر هویت حرفه‌ای ترجیح می‌دهد و صداقت را در اولویت اول یک‌درمان‌گر قرار می‌دهد. در مقام یک روان‌درمان‌گر، برای رشد و بالندگی، یالوم مطالعه را به‌تنهایی کافی نمی‌داند بلکه قائل به رویکرد عملی و شرکت در تمرینات ژرف‌اندیشانه مهم است که یکی از آن‌ها گروه‌درمانی است. او در سطور و صفحات کتاب خاطراتش، مطالب زیادی درباره گروه‌درمانی دارد اما از نظر او، گروه‌درمانی تنها گونه تمرین ژرف‌اندیشانه نیست. به‌همین‌دلیل هم در برهه‌ای از زندگی خود به هند سفر می‌کند تا در تمرین‌های تمرکزی راهبان معابد هندی شرکت داشته باشد و در همین سفر هم هست که یکی از جملاتی را که رویش تأثیر داشته‌اند، نقل می‌کند. این‌جمله توسط یک زن هندی (مسافری که همراه با او در قطار به سمت معبد می‌رفته) در این‌سفر به یالوم گفته شده است: خاطرات گذشته و آرزوهای آینده، تنها مولد تشویش و دلواپسی‌اند.»

چیزی عمیقاً در فرهنگ ژاپنی ریشه دوانده که در نقطه مقابل روان‌درمانی غربی قرار دارد، مخصوصاً روان‌درمانی گروهی: عمدتاً شرم از برملا کردن خود یا فاش‌کردن رازهای خانوادگی.» خودِ یالوم در مقطعی از زندگی‌اش، به یک روان‌درمان‌گر به‌نام اولیو اسمیت مراجعه می‌کند و او را گزینه مناسبی برای درمان روانی خود نمی‌یابد. نتیجه دیدار و برگزاری جلسه روان‌درمانی با این‌فرد، این می‌شود که یالوم در خاطراتش بنویسد: بارها این افکار نامهربانانه به ذهن من خطور کرده بود که آنچه من از روانکاوی شخصی‌ام آموختم این است که چگونه روان‌درمانی نکنم.»

اما گروه‌درمانی یکی از حوزه‌هایی است که یالوم، تلاش زیادی برای بالندگی و بازکردن مسیرهای جدید در آن داشته است. شاید فیلم‌ها یا آثار نمایشی مختلفی مانند دیوانه‌ای از قفس پرید»، ژاکت» یا مسافران» و … دیده باشیم که در آن‌ها، تعدادی درمان‌جو دایره‌وار نشسته و یک روان‌درمان‌گر هم مشغول گفتگو با آن‌ها و رهبری گروهشان است. یالوم پس از کارِ درمانیِ بسیار با خانواده‌ها یا افراد، سرانجام رو به گروه‌درمانی می‌آورَد و در جایی از کتابش که به سفر یک‌هفته‌ای خود به توکیو اشاره دارد، نکته جالبی را درباره تقابل فرهنگ شرق و غرب در زمینه روان‌درمانی مطرح می‌کند: چیزی عمیقاً در فرهنگ ژاپنی ریشه دوانده که در نقطه مقابل روان‌درمانی غربی قرار دارد، مخصوصاً روان‌درمانی گروهی: عمدتاً شرم از برملا کردن خود یا فاش‌کردن رازهای خانوادگی.»

یالوم درباره رهبری یک گروه، نظریات متفاوتی دارد و معتقد است در کار گروه‌درمانی رهبری مؤثر، مستم الگوسازی برای گروه با خودافشایی شخصی و مخاطره‌پذیری است. از نظر او، تا پیش از آن‌مقطعی که او منویات جدید خود درباره گروه‌درمانی را به کار بگیرد، از آن‌جاکه ابزار حرفه‌ای اصلی هر درمانگری، وجود خودش بوده، خودافشایی و افشای کمبودهای شخصی حس خطری مضاعف داشت؛ یعنی نه‌تنها احتمال داشت درباره شخصیت فرد قضاوت شود، بلکه درباره شایستگی حرفه‌ای او هم داوری می‌شد. اما درباره درمان‌جویانی که در گروه‌درمانی شرکت می‌کنند، یالوم خاطراتش را این‌گونه جمع‌بندی می‌کند واضح بود که گروه‌درمانی به اعضای خود موقعیتی ارزشمند اعطا می‌کرد تا آنان بتوانند راجع به خود اجتماعی‌شان بازخورد بدهند و بگیرند. به نظر می‌رسید گروه‌درمانی عرصه‌ای قوی و منحصر به فرد برای رشد بود که به اعضا اجازه می‌داد تا بخشی از خودِ میان‌فردی‌شان را کاوش و ابراز کنند و واکنش به رفتارهایشان را از گروه بشنوند.»

در زمینه مقایسه گروه‌های مختلف درمانی، یالوم گروه‌های کوچک را با بازخورد آنی اعضا، بهتر از گروه‌های دیگر می‌داند و می‌نویسد: گروه‌های آموزشی کوچک، که اعضای آن به‌طور آنی به یکدیگر بازخورد می‌دادند، از گروه‌های دیگر بسیاربسیار پویاتر و پرکشش‌ترند.» ظاهراً آوردن نظریات جدید و ساختارشکنانه توسط یالوم و روان‌شناسان مشابهش باعث واکنش‌هایی توسط روان‌پزشکان شده بوده، چون یالوم در جایی از کتاب خاطراتش، وقتی مشغول روایت درباره گروه‌درمانی و فواید آن است، می‌نویسد: این عجیب نبود که روان‌درمانی به شدت باعث تهدید روانپزشکان شده بود، چرا که آنان خود را مالکان روان‌درمانی می‌دانستند و این‌روش رویارویی گروه‌درمانی را عملی ماجراجویانه و غیرمجاز و به قلمرو خود می‌پنداشتند.» خود یالوم هم درباره ساختارشکنی‌اش نوشته از دنباله‌روی نکردن از هیچ‌یک از مدارس سنتی روان‌درمانی بسیار خشنود بوده و زمام خود را رها کرده بوده تا رویکردهای جدیدی خلق کند.

توصیه‌ای که یالوم به دانشجوهای روان‌درمانی دارد، این است که آنِ خود»، بهترین ابزار برای کارِ روان‌درمانی است و بهتر است تا جایی‌که می‌توانند، خودشان را بهتر بشناسند. او همچنین معتقد است دانشجوهای روان‌درمانی نباید اجازه بدهند نقاط کور وجودی‌شان، سد راه قدرت درک و همدلی‌شان با بیمار و درمان‌جو بشوند. او می‌گوید درمان‌گر و درمان‌جو مانند دو همسفر هستند. یالوم یکی از نتیجه‌گیری‌های مهمش از تجربه گروه‌درمانی را تمرکز واحد بر مفاهیم این‌جا» و حالا» عنوان کرده است و می‌گوید این‌نتیجه‌گیری را با شدت‌تمام در کارهای درمانی‌اش به کار گرفته است. البته این‌توضیح را هم اضافه کرده که علاوه بر تمرکز بر این‌جا و حالا، باید استدلال و نقشه راهی هم در اختیار گروه درمان‌جویان قرار بگیرد. این‌روان‌شناس یک‌نتیجه‌گیری تجربی دیگر هم در زمینه گروه‌درمانی دارد و معتقد است مراجعانی که به شکلی مؤثر برای گروه‌درمانی آماده‌شان کرده باشند، مراحل گروه‌درمانی را به مراتب بهتر از کسانی طی می‌کنند که آماده‌شان نکرده باشند.

یکی‌دیگر از ساختارشکنی‌های یالوم و روان‌شناسان همفکرش این بوده که درمان‌گر، حین کار درمان، زیرنظر گرفته شود. او در این‌باره می‌گوید بسیاری از درمانگران کهنه‌کار از این‌که دیگران کار درمان‌شان را زیر نظر بگیرند، مضطرب می‌شوند و احساس تهوع می‌کنند، اما خودش حین درمان یک‌درمان‌جو با مشاهده‌شدن توسط دیگران مشکلی نداشته و ندارد.

روان‌شناسِ اگزیستانسیالیست آمریکایی، از خلال تجربیات زیسته و روانکاوانه‌اش، عمر آرامش را کوتاه می‌داند و یکی از حرف‌های مهمش درباره پیری این است که به‌معنای رهاکردن کارها و چیزهای مختلف آن‌هم، یکی پس از دیگری است.» توصیه‌ای که یالوم به دانشجوهای روان‌درمانی دارد، این است که آنِ خود»، بهترین ابزار برای کارِ روان‌درمانی است و بهتر است تا جایی‌که می‌توانند، خودشان را بهتر بشناسند. او همچنین معتقد است دانشجوهای روان‌درمانی نباید اجازه بدهند نقاط کور وجودی‌شان، سد راه قدرت درک و همدلی‌شان با بیمار و درمان‌جو بشوند. او می‌گوید درمان‌گر و درمان‌جو مانند دو همسفر هستند و عجیب نیست که درمان‌جو، در این‌سفر دونفره، دیدنی‌هایی را می‌بیند و می‌پروراند که درمان‌گر از دیدن همه آن‌ها غافل شده است. درباره توجه به دونفره بودن یک‌جلسه روان‌درمانی، یالوم به نیروی تحول موجود در روان‌درمانی اشاره دارد و معتقد است این نیروی تحول، درون‌بینی خردورزانه، تحلیل معنای یا تخلیه روانی بیمار نیست بلکه باید ملاقاتی قابل‌اعتماد و کامل بین دو شخص باشد. چنین‌آموزه‌ای در تضاد با تصویر عمومی از روان‌درمانی است. یالوم هم، خود به زدودن تصاویر رایج اشاره غیرمستقیمی دارد و می‌گوید: من نهایت سعی‌ام را می‌کنم که به دانشجویان دقیقاً خلاف آنچه بسیاری از آن‌ها در دوره‌های آموزشی رفتاری شناختی آموخته‌اند بیاموزم.»

یکی از موضوعاتی که یالوم در کتاب خاطراتش به آن پرداخته، گونه درمانی پیامکی است. یکی از نتیجه‌گیری‌هایش هم درباره این‌گونه روان‌درمانی، این است که بسیاری از درمان‌جویان، به‌خاطر آن‌حالت گمنامی موجود در درمان پیامکی، احساس امنیت بیشتری نسبت به گفتگوی حضوری دارند. او می‌گوید با این‌که درمان پیامکی، مظهر بی‌عاطفگی و نقطه مقابل رویکرد صمیمی و دمساز او با روان‌جو است، به‌نظر می‌رسد گفتگو و درمان پیامکی، در آینده روان‌درمانی، نقش مهمی ایفا کند. او پیش از این‌که چنین نتیجه‌ای بگیرد، به این‌مساله اشاره کرده که بازده روان‌درمانی ویدئویی با روان‌درمانی حضوری تفاوت زیادی ندارد.

از نظر اروین یالوم، بازآفرینیِ خود، به انسان احساس غرور می‌دهد، اما درعین‌حال حس بی‌پایه و بی‌ریشه بودن را هم در انسان ایجاد می‌کند. پیش‌تر به دغدغه فراموشی یالوم در پیری اشاره کردیم. او درباره بازآفرینی خود و مرور خاطرات در ذهن، می‌گوید وقتی وقایع را یا عموزاده‌هایم یا دوستانم تطبیق می‌دهم، از این‌که تا این‌اندازه اتفاقات را متفاوت با هم به خاطر می‌آوریم غافلگیر می‌شوم. و در کار روزمره‌ام، همچنان که به درمانجویانم کمک می‌کنم تا جوانی خود را در ذهن بازسازی کنند، به‌شکلی فزاینده متقاعد می‌شوم که طبیعت واقعیت‌ها تا چه اندازه سیال و شکننده است.» به باور یالوم، خاطرات و احساسات، رابطه‌ای منحنی‌شکل دارند و عواطف بسیارِ زیاد یا بسیارِ کم، هر دو باعث کاهش حافظه می‌شوند. او با ذکر مثال‌هایی از شیوه روان‌درمانی‌اش، می‌گوید از این‌که چگونه اغلب بیماران یا درمانجویانش با مشاهده مراحل مختلف زندگی فرزندانشان، خاطرات خود را در همان‌دوره زندگی به یاد می‌آورند، تعجب می‌کند.

باور یالوم درباره رابطه‌های انسانی، این است که انسان رابطه را پیدا نمی‌کند، بلکه آن را می‌سازد. او همچنین می‌گوید تأثیر ما بر دیگران، مانند ریزموج‌های درون برکه است که آن‌قدر حرکت می‌کنند تا از نگاه ما مخفی شوند اما همچنان تا سطح میلیاردم به حرکت خود ادامه می‌دهند.»

یکی دیگر از جملات قصار یالوم این است که رازها تصویری از پشت پرده وضعیت انسانی بدون حاشیه‌های اجتماعی، تظاهر، لاف و گزاف و نقش‌بازی‌کردن ارائه می‌دهند.

نقل از سایت خبر گزاری مهر و تشکر از این سایت خوب.

کلمات کلیدی=یالوم،زندگینامه یالوم،تیوری یالوم،تئوری یالوم،رواندرمانی یالوم،افکار یالوم.یالوم،زندگینامه یالوم،تیوری یالوم،تئوری یالوم،رواندرمانی یالوم،افکار یالوم.یالوم،زندگینامه یالوم،تیوری یالوم،تئوری یالوم،رواندرمانی یالوم،افکار یالوم.یالوم،زندگینامه یالوم،تیوری یالوم،تئوری یالوم،رواندرمانی یالوم،افکار یالوم.یالوم،زندگینامه یالوم،تیوری یالوم،تئوری یالوم،رواندرمانی یالوم،افکار یالوم.یالوم،زندگینامه یالوم،تیوری یالوم،تئوری یالوم،رواندرمانی یالوم،افکار یالوم.یالوم،زندگینامه یالوم،تیوری یالوم،تئوری یالوم،رواندرمانی یالوم،افکار یالوم.یالوم،زندگینامه یالوم،تیوری یالوم،تئوری یالوم،رواندرمانی یالوم،افکار یالوم.

 

 


با وجود اینکه از گذشته های دور سردردهای میگرنی و سردردهای تنشی از بیماریهای بسیار پردرد و آزار دهنده و مقاوم به درمانهای متداول بوده ، با توجه به مکانیسم ایجاد و استمرار این سردردها ، برای هردوی آنها براساس آنچه درکتابِ خلسه و درمان تألیف اشپیگل ها ـ پدر و پسر ـ توجیه و تفسیر دقیق فیزیولوژیک و علمی روشنی به عمل آمده  ، که در نتیجه تنها با هیپنوتیزم و خود هیپنوتیزم امکانِ درمانِ غیردارویی و حتی پیشگیری از پیدایش حملات آن فراهم آمده است .

نگرش علمی و عینی به میگرن

در زمان پیدایش سردردهای شدید میگرنی که ممکن است با استفراغ و احساس ناراحتی از تابش نور همراه بوده باشد ، دو علامتِ زیر پدید می آیند :

1 ـ احساس فشار و گرمای شدید در سر یا جمجمه

2 ـ احساس سردی در دستها

به این ترتیب معلوم و مشاهده می شود که در جریان میگرن با گشاد شدن وریدها در جمجمه ، مقدار زیادی خون وریدی در عروقِ سر جمع می شود که موجبات افزایش احساسِ فشار و درد را در سر فراهم می سازند . درهمین زمان رگهای دستها دچار انقباض شده و موجبات سردی و کاهش درجۀ حرارت در اندامها را فراهم می سازد . این وضعیت برای درمان و برگشتن بدن به حالت طبیعی ، استراتژی خاصی را طلب می کند که براساس مشاهدات بالینی صورت گرفته و تایید شده است .

تحقیقات انجام شده توسط گرابوسکا درسال 1971 نشان داد که تنها با تلقیناتِ هیپنوتیزمی می توان موجبات گشاد شدن عروق پوستی را فراهم آورد ، طوریکه درجۀ حرارت دستها چند درجۀ سانتیگراد بالا برود . همینطور ، دوبن و شاپیرو درسال 1974 نشان دادند که تنها با تلقینـات هیپـنوتیزمی می تـوان موجبـات تنگ شدن عـروق خـونی مـورد نظر را فراهـم کرد . بنـابر ایـن ، بـا ایجاد خلسۀ هیپنوتیزمی یا خود هیپنوتیزمی می توان هر دو تغییرات عروقی مورد نظر برای درمان اتیولژیک یا اساسی میگرن را فراهم آورد .

برای رسیدن به درمان ، ابتدا با روش طرح القای خلسۀ هیپنوتیزمی یا HIP ، درمدت بسیار کوتاهی بیمار در شرایط خلسۀ هیپنوتیزمی قرار داده شده و اگر او قبلاً خود هیپنوتیزم را یاد گرفته باشد ـ که معمولاً به اینگونه است ـ تلقینات یا مطالب زیر به او ارائه می شوند :

درشرایطی که تو درشرایط غوطه ور بودن در فضا قرار گرفته ای ، تجسم کن که یک قطعۀ بزرگِ یخ ـ مانند یک کیک با فرو رفتگی میانی و تا حدودی شبیه به یک کلاه پوستی ـ در بالای سر تو قرار گرفته است . همانطور که ذکر شد ، فرو رفتگی یا حفرۀ بزرگی در قسمت میانی آن قرار دارد که با پائین آمدن ، می تواند بر روی سر تو قرار بگیرد . این قطعۀ بزرگ یخ آهسته آهسته به پایین می آید و بالاخره تمام سر و صورت ترا می پوشاند و لبه های آن بر روی شانه های تو مستقر می شوند و در قسمت جلوی آن سوراخی و مجرایی تعبیه شده که تو می توانی از درون آن تنفس کنی . زمانیکه تو بخوبی تصور و تجسم کنی که این قطعه یخ کاملاً بر روی سر ، صورت و حتی قسمتی از گردن تو مستقر شده ، تو حتی ممکن است در این شرایط کمی هم احساس سرما و لرز داشته باشی . دراین شرایط که از طریق مجرایی که در جلوی این تکۀ یخ قرار گرفته تنفس می کنی ، با عبور هوای بسیار سرد از میان این سوراخ در یخ ، تمام فضای حفرات بینی ، سینوسها و حفرۀ دهان تو بسیار سرد می شوند . بدین ترتیب پس از مدتی یک احساس سرمای شدیدی را در درون جمجمه و بیرون جمجمه پیدا می کنی . درگذر زمان احساس سردی شدید دراین نواحی به یک احساس کرختی و بیحسی تبدیل می شود و مخصوصاً حس درد در شرایطی زودتر و بیشتر به کرختی تبدیل می شود که تو هم بر روی احساس کرختی تمرکز داشته باشی .

 

درهمین حال تجسم کن که یک جفت دستکش کلفت پوشیده ای که در لایه درونی آن یک شبکۀ سیم کشی ظریفی مستقر شده که با باطریهای کوچکی ـ مانند عملکرد پتو برقی ـ دستها را کاملاً گرم نگاه می دارد . دراین زمان تو دو حس کاملاً متضاد را با هم تجربه می کنی ـ احساس سرمای شدید در سر و صورت و احساس گرمای زیاد در دستها ـ به این ترتیب این دو احساس متفاوت مکانیسم عروقی پیدایش دردهای میگرنی را از بین می برد و یک احساس آرامش را جانشین آن می کند . در زمانی که دردهای میگرنی شروع شده و یا انتظار پیدایش آن می رود ، اگر چند بار هر یکساعت یا دو ساعت یکبار این تکنیک اجرا شود ، اصولاً در ساعات بعد دردهای میگرنی تشکیل نمی شوند . اگر سردرد بیمار هم تنشی و به اصطلاح مربوط به استرس باشد ، از آنجا که حتی در مراحل مقدماتی طرح القای خلسۀ هیپنوتیزمی (HIP ) سوژه در شرایط خلسه قرار می گیرد و کاملاً ریـلاکس می شود ، بنابر ایـن آن نـوع سردرد هم بـا این تکنیک بـر طرف می شود . با توجه به اینکه سردردهای مزمن ـ از جمله شایعترین انواع آن یعنی سردردهای میگرنی و تنشی برای بیمار بشدت آزار دهنده است و کاربرد انواع داروها ـ ضمن ایجاد عوارض دارویی ـ نتایج درمان دلخواهی را ایجاد نمی کنند ، بنظر می آید یادگیری خود هیپنوتیزم و کاربرد آن مطابق طرح القای خلسۀ هیپنوتیزمی (HIP ) که پس از کسب مهارت درکمتر یک دقیقه قابل انجام است و درهر شرایطی می توان آنرا بکار برد ، به دردها و آلام بیماران مبتلی به سردردهای سمج و تکراری پایان بدهد .

کلمات کلیدی=سردرد.میگرن.سردرد میگرن.درمان سردرد میگرن.درمان میگرن با هیپنوتیزم.

 نقل از سایت دکتر رضا جمالیان

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها

وبلاگ خبری lluxawbalri mietresunre ragrococo فروشگاه اینترنتی 5040 شهید کربلایی مهدی شکیبا پایان نامه و تحقیق های دانشگاهی cifisiwor reentcurdeho دلتنگیام